العِظامِ كَيفَ نُنشزُها ثمّ نَكسوها لَحما...» (البقره، 259) دو ديدگاه مطرح است : برخى مراد از عظام را استخوانهاى حمار وبرخى استخوانهاى فرد مبعوث دانسته اند.(مجمع البيان، ج 2، ص 174)
از برخى احاديث استفاده مى شود كه منظور، استخوانهاى فرد مبعوث است. بر پايه نقل عياشى، امام صادق عليه السلام فرمود: «... اولين عضوى از او كه خداوند آفريد، چشمان او بود، به صورت پوسته نازك تخم مرغ. سپس به او گفته شد: «چقدر درنگ كردى؟ گفت: يك روز درنگ كردم» سپس چون ديد كه خورشيد غروب نكرده گفت: «يا بخشى از روز» خدا گفت: «بلكه صد سال درنگ كردى پس بنگر به غذايت و نوشيدنى ات كه تباه نشده است....»پس شروع كرد به نگريستن به استخوانهايش كه چگونه برخى به برخى ديگر پيوند مى خورد و مى ديد كه چگونه خون در رگهايش به جريان مى افتد. پس چون سر پا ايستاد گفت: «مى دانم كه خداوند بر هر چيزى تواناست». (تفسير عياشى، ج 1، ص 140).
14ـ3. تفسير قرآن به قرآن
در برخى احاديث تفسيرى با استناد به آياتى، معنا و مراد آيه ديگر بيان شده است. از آنجا كه نگاه متقابل آيات و نسبت تفسيرى آنها با يكديگر، غالبا براى ما پوشيده است، نمى توانيم بگوئيم كه مثلاً مراد از ظلم در آيه «انّ الذين آمنوا ولم يلبسوا ايمانهم بظلم» (انعام، 82) شركى است كه در آيه «يا بنيّ لا تشرك باللّه انّ الشرك لظلم عظيم» (لقمان، 13) مطرح شده است. دليل اين پوشيدگى، آن است كه ظلم مصاديق متعددى دارد و تعيين يك مصداق از آن، نيازمند دليلى است كه در خود آيات وجود ندارد.از سوى ديگر شرك نيز جلوه هاى گوناگون دارد.
از آنجا كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و وارثان علوم ايشان ـ امامان معصوم عليهم السلام ـ به تمامى جوانب قرآن احاطه كامل دارند، مى توانند چنين تفسيرى ارائه دهند. همچنان كه در باره آيات ياد شده چنين تفسيرى از سوى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وارد شده است.(مجمع البيان، ج 4، ص 327)
15ـ3. تعيين ناسخ و منسوخ
در بخش نخست گفته شد كه قرآن داراى ناسخ و منسوخ است. شناخت ناسخ و