رسالة فى الكافى - صفحه 78

متأخران اگرمعارضى براى آنها در ساير كتب نمى يافتند به همه آنها عمل مى كردند، اما اگرمعارضى وجود داشت به صفات راويانى كه نامشان در اسناد روايات متعارض آمده نگاه مى كردند: چنانچه هر دو سند از حيث وصف يكسان بود يااگر سند حديث كافى قوى تر بود، به حديث كافى عمل مى كردند ؛ ولى اگر سند حديث معارض، قوى تر بود به طورى كه گمان مى رفت از معصوم صادر شده باشد به آن عمل مى كردند و حديث كافى راترك مى كردند.
اين كار به جهت ملاك حجيت خبر بود كه عبارت بود از گمان صدور حديث [ از معصوم ] به جاى معارض آن. بنا بر اين مراد از خبر ضعيفى كه احيانا در كافى يافت مى شود اما به آن عمل نمى گردد ، همين است.
و اين وصف ضعيف هم از اصطلاحات متأخران است كه اعتقاد داشتند اين حديث با حديث ديگرى كه گمان مى رود از سوى ائمه عليهم السلام صادر شده باشد به حسب قرائن داخلى، معارض باشد.اما قدماى از اصحاب ، آن را ضعيف نمى دانستند ؛ يا به جهت عدم آگاهى از وجود حديث معارض و يا به جهت گمان قوى نسبت به صدور اخبار كافى ـ حتى هنگام معارضه ـ به سبب محفوف بودن به قرائن خارجى، به نحوى كه بر قرائن داخلى ترجيح داده مى شد.
حال اگر از شيخ كلينى ـ يا قدماى هم عصر او ـ سؤال مى شد كه آيا در كافى حديث ضعيفى كه عمل به آن جايز نباشد، وجود دارد يا خير؟ آنها معنى خبر ضعيف و مراد از آن را در نمى يافتند ، تا چه رسد به مصداق آن در كافى.
زيرا به اعتقاد ايشان ، آنچه در كتاب كافى فراهم آمده بود ، چيزى نبود جز احاديث صحيحى كه به صدور آنها از معصومين : كمال اطمينان راداشتند و آن احاديث را حجت بين خود و خداى خود مى دانستند و هيچ شك و ترديدى در اين مورد نداشتند، بلكه حتى هيچ قدحى درباره آن اخبار در دلشان نبود كه موجب شك شود.
بنابراين ايشان به حسب آنچه تكليف خود مى دانستند عمل مى كردند ؛ يعنى به آنچه نزدشان از قرائن خارجى و صدور از ائمه طاهرين محقق مى گرديد ، تمسك مى جستند.
از آنچه گفتيم پاسخ سؤال دوم نيز روشن مى گردد ؛ زيرا شيخ كلينى (ره) پس از سعى وتلاش و كوشش بسيارى كه طى بيست سال در سراسر كتابش به كار برده، قدحى

صفحه از 73