لزوم ارزيابى سندى احاديث كافى بااستفاده از دروس آيت الله شبيري - صفحه 117

ايشان مى گويند كه هرچندمراد از صحيح در كلمات قدماء، همان اصطلاح متأخرين نيست كه درحديث امامى عادل متصّل به معصومين عليهم السلام صحيح مى گويند، بلكه مراد حديث معتبر است. ولى وقتى تمام احاديث يك شخص ـ چه احاديث مكتوب، چه احاديث غير مكتوب وى ـ معتبر باشد، نمى توان اين اعتبار را مستند به قرائن خارجى دانست ۱ . آرى، اگر يك يا چندحديث مشخص يك راوى صحيح خوانده شود، ممكن است بابررسى اين احاديث، اعتبار آنها ثابت شده باشد ومدحى براى خود راوى به شمار نيايد. ولى وقتى تمام احاديث كسى معتبر باشد، قهرا اين امر دليل بر وثاقت خود راوى است.

بررسى دليّل دوّم

درباره اين دليل هم در دو مرحله بحث مى كنيم. مرحله اول: آيا افرادى هستند كه تمام احاديث آنها ـ چه بى واسطه و چه با واسطه ـ معتبر است؟ مرحله دوم: آيا با پذيرش فرد يا افرادى كه تمام احاديث آنها معتبر است، مى توان اين وصف را درباره كلينى هم صادق دانست؟
در مرحله اول مى گوييم كه مرحوم محدّث نورى در ضمن ذكر دليل، از خود يا افرادى ياد كرده اند كه درباره هيچيك نمى توان تمام احاديث آنها را معتبر دانست. درباره برخى از ايشان همچون اصحاب اجماع به تفصيل بحث كرده ايم واكنون مجال پرداختن به اين مباحث نيست. تنها به مبانى خويش كه در اين مباحث برگزيده ايم اشاره مى كنيم. به نظر ما اصحاب اجماع، فقهاى درجه اوّل اصحاب امام باقر تا امام رضا عليهم السلام بوده اند، ويژگى آنها اتفاق نظر اصحاب بر مقام فقاهت ايشان مى باشد واز جهت رجالى يا حديثى هيچ امتياز ويژه اى ندارند. از عبارت كشى، تنها وثاقت خود اين افراد استفاده مى شود، نه وثاقت سلسله سند مشايخ آنها تا معصوم ونه صحّت سندى كه تا اين افراد از اعتباربرخوردار است.
درباره ابن ابى عمير وصفوان و بزنطى نيز، ما شهادت شيخ طوسى را مى پذيريم، ولى

1.-آيت الله والد - مدظلّه - مى افزودند: برفرض اگر با قرائن خارجى بفهميم كه تمام احاديث يك راوى معتبر است، اين خود دليل بر وثاقت خود اوست، زيرا بسيار مستبعد است كه شخصى خود ثقه و راستگو نباشد، ولى تصادقا هر چه روايت از وى به دست مابرسد، معتبر ودرست ومطابق با واقع باشد.

صفحه از 139