در دو مرحله بحث را دنبال مى كنيم.
مرحله اول: بحث صغروى (آيا كلينى به اعتبار تمامى احاديث كافى شهادت داده است)؟
برخى اين اشكال راطرح كرده اند كه شهادت بايد با الفاظ جزمى صورت گرفته باشد، ولى در اين عبارت كلمه «ارجو» (اميدوارم) به كار رفته كه حاكى از ترديد مؤلف مى باشد، لذا نمى توان گفتار كلينى را شهادت به شمار آورد.
در پاسخ اين اشكال، مرحوم محدّث نورى سخنانى آورده ۱ كه مى توان آن را با اين بيان مطرح ساخت: در عبارت مقدمه كافى، جلمه وقديسرالله... با الفاظ جازم آمده است.آيا اين جمله، با جمله اى كه بلافاصله پس از آن ذكر شده و به اميدوارى مؤلف عنايت دارد تنافى دارد؟ پاسخ سؤال منفى است.
در توضيح اين امر مى گوييم كه سائل، يك هدف و محبوب نخستين داشته كه گرد آورى احاديث صحيح واقعى مى باشد. ولى تامين كامل اين هدف از توان كلينى بيرون است، زيرا حداكثر كلينى بتواند احاديثى را كه به عقيده خودش معتبر است گرد آورد، ولى الزاما عقيده كلينى مطابق با واقع نيست. لذا درخواست سائل محدود به گرد آورى احاديثى است كه به عقيده مؤلف صحيح و معتبر باشد. كلينى اين درخواست محدود را كه در توان وى بوده پاسخ گفته است،ولى اطمينان ندارد كه هدف نخستين سائل به طور كامل تأمين شده باشد و عقيده وى درصحت احاديث مطابق با واقع باشد، هر چند اين عقيده شرعا حجت و معتبر است.
باتوجه به آنچه گفته شد، اصل شهادت كلينى انكارناپذير است، ولى سخن در اين است كه آيا وى تمام احاديث كتاب را صحيح و ثابت الانتساب مى داند؟ پاسخ سؤال منفى است.
در توضيح اين پاسخ بايد دانست كه كلينى باب هايى را منعقد كرده و در هر باب احاديثى رابراى اثبات مطلبى يا مطالبى فقهى يا كلامى يا اخلاقى يا...آورده است. حال چه بسا روايات چندى در يك باب ذكر گردند كه در اثبات غرض مؤلّف از گشودن باب، دخالت داشته باشند، هر چند تك تك آنها معتبر نباشد. مثلاً احاديث ابواب كتاب
1.- خاتمه مستدرك، ج ۳، (مستدرك، ج ۲۱) ص ۴۹۰.