لزوم ارزيابى سندى احاديث كافى بااستفاده از دروس آيت الله شبيري - صفحه 133

وثاقت سلسله سند نيست، بلكه احاديث اصحاب اجماع را هر چند ايشان از افراد ضعيف يا مجهول الحال نقل كرده باشند، مى پذيرند. اعتبار يك كتاب هم به معناى صحّت تمام راويان كتاب نمى باشد. به هر حال قرائن فوق از باب نمونه است ودليلى نداريم كه اين قرائن براى همه انسانها اطمينان آور باشد . قرائن اطمينان آور هم در اين موارد خلاصه نمى شود، بلكه چه بسا امورى همچون قوّت متن حديث، موافقت حديث با حكم عقل عملى (همچون احاديث اخلاقى)، عمل طايفه (شيعه) به مضمون روايت، پذيرش روايت از سوى استاد مؤلف و اطمينان وى را به حديث بدنبال آورد كه الزاما براى ديگران اطمينان آور نيست.
مرحوم محدّث نورى از سيد محمّد مجاهد ،نظير اشكال بالا را نقل كرده، از جمله قرائن صحت را در نزد قدما موافقت حديث با كتاب وسنت قطعيه ذكر كرده، در پاسخ مى گويد كه موافقت با كتاب وسنت قطعيه دليل بر صحت مضمون است نه دليل بر صدور حديث ۱ .
البته اين نكته درست است، زيراهر حرف درست ومطابق واقع، الزاما از سوى امامان عليهم السلام صادر نشده است، ولى روشن نيست كه دانشمندان پيشين همه جا بر اين نكته توجه داشته و بين صحت مضمون و صدور حديث از امام عليه السلام فرق گذاشته باشند.

بررسى بيانى ازمحدّث نورى در اثبات انحصار ملاك صحت در نزد قدماء در وثاقت راويان.

مرحوم محدّث نورى باارائه دليلى مى كوشد ثابت كند كه تنها ملاكى كه قدماء، آن رابراى صحّت حديث بكار مى گرفته اند، قرائن داخلى سند يعنى وثاقت راويان (به معناى اعم) بوده است. ۲
ايشان مى گويد: ابن وليد و به تبع وى شيخ صدوق، روايات افراد بسيارى را كه محمد بن احمد بن يحيى اشعرى ـ صاحب نوادر الحكمة ـ از آنهانقل كرده اند، استثناء نموده، از نقل آنها خوددارى ورزيده اند. اگر مثلاً موافقت كتاب ياسنت خود از قرائن اعتماد حديث بود، بايد استثناء فوق را مقيّد ساخته، چنين مى گفتند كه از نقل رواياتى از اين

1.- همان.

2.- همانجا.

صفحه از 139