اينان با مبناى خود مىگفتند: شمس، يكى است، در حالى كه روايات، از آفتابها و ماهها، سخن مىگويد كه ماوراى دنياى ماست (تفسير برهان، ذيل عبارت «ربّ العالمين» در آيه دوم سوره حمد). امّا مبناى يونانى با اين بطون قرآن بيگانه بود.
اِخبار قرآن از زوجيت در تمام مخلوقات، از عجايب قرآن است كه به ظاهر و باطن خود، از آن خبر داده است، در زمانى كه از اين حقايق كاملاً بىخبر بودند. قرآن مىفرمايد:
و أرسلنا الرياح لواقح. (حجر (۱۵) / ۲۲)و من كلّ شىء خلقنا زوجين لعلّكم تذكّرون. (ذاريات (۵۱) / ۴۹)
به باطن قرآن كه بنگريم، كلام امام صادق عليه السلام را مىبينيم كه از زاد و ولد ريگهاى بيابان سخن مىگويد:
و ما من يوم وليلة الّا و الحصى تلد ايلاداً كما يلد هذا الخلق. (۹: ج ۲۶، ص ۲۷)
شايد امروز اين كلام را كسى نفهمد و آيندگان بفهمند. به هرحال، قرآن از اين سلسله علوم زياد دارد.
در باب علوم غريبه مانند علم حروف، سخن زياد است. من در حدود 21 صفحه از جفر جامع قمرى اميرالمؤمنين عليه السلام را نوشتم و به بركت آن كربلايى شدم. نورانيت عجيبى مىآورد. البته برخى از مدّعيان اين علم، اهل آن نيستند. مواظب باشيد. ولى در كافى، براساس بحث اشتقاق اسماء اللَّه، سخنانى ارزشمند از ائمه اطهار عليهم السلام روايت شده كه براى اهل آن بسيار مغتنم است. كليد آن علم نيز در آيات و روايات هست.
علوم مبدئى قرآن - به ظاهر و باطن آن - همان است كه فيلسوف بزرگى مانند ملاصدرا، اوّلْ فيلسوف شرق در چهار قرن اخير را در برابر كلمات اميرالمؤمنين عليه السلام خاضع و خاشع ساخته و به زانو زدن واداشته است.