چهار نكته درباره قرآن‏ - صفحه 24

پيامبر تمام حقايق را در حدّ تيتروار و مختصر بيان داشت و تفصيل آن را به اهل بيت سپرد كه در زمان خود، هرجا كه صلاح ديدند و موقعيت را مناسب يافتند، توضيح دهند و تفصيل را بگويند.
نكته عجيب‏تر اين است كه آنچه پيامبر در 23 سال دوره نبوت خود بيان فرمود، خلاصه تمام آنها را در همان سال اول نبوت بيان داشت و با آموختن سوره حمد و سوره توحيد و عباراتى مانند لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر، تمام حقايق را به مردم آموخت، امّا به شكلِ كاملاً فشرده.
اگر دشمنان اهل بيت اجازه مى‏دادند كه تفصيل اين علوم آشكار شود، دنيا از علوم نورانى اهل بيت پر مى‏شدو عقل‏ها به كمال مى‏رسيد. امّا اين كار، در زمان ظهور حضرت بقية اللَّه ارواحنا فداه انجام مى‏شود، كه بيست و پنج حرف باقى‏مانده علم را آشكار مى‏سازد. (9: ج 52، ص 336)
پس از بيان اين مقدّمات، مى‏گوييم:
با گسترش وسائل تعليم و تعلّم، و گسترش ظاهرى قرآن در جهان، اگر تمام دانشمندان بشر گِرد هم آيند تا بر سه شعبه از شعبه‏هاى فراوانِ علوم قرآن احاطه يابند، محال است. به يك نمونه اشاره مى‏شود:
فلاسفه مسلمان، سال‏ها مقدّمات و سپس علوم اصلى را فرامى‏گيرند. آنگاه نظريات فلاسفه قبل از خود را مى‏آموزند و حول محور آن نقد و بررسى‏ها مى‏كنند. بر اين اساس، بزرگانى همانند فارابى، بوعلى، ميرفندرسكى، ابن‏رشد، صدرالمتألهين و بسيارى ديگر در طول 1200 سال سخن گفته‏اند.
امّا هنوز در يك مسأله مانده‏اند كه نفس چگونه است؟ آيا جسمانية الحدوث و روحانية البقا است يا وضعى ديگر دارد؟
اين بزرگ برهان ما است كه قرآن، برهان خدا است. خود فرمود:
يا ايها الناس قد جائكم برهان من ربكم و أنزلنا إليكم نوراً مبيناً. (نساء (۳) / ۱۷۴)

صفحه از 27