پژوهشى در باب ناسخ و منسوخ‏ - صفحه 42

نياز به نواميس اجتماعى: جامعه بشرى، نه فقط واقعيّتى پيچيده‏تر و شگفت‏آورتر از تن وجان يك انسان دارد بلكه با مجموع رياضى آدمهاى آن اجتماع نيز قابل قياس نمى‏باشد بهمين سبب است كه در علم سيستمها، انسان را در طبقه هفتم سيستمها و جامعه انسانى را در طبقه هشتم آن قرار داده‏اند. بنابراين، آدمى، به‏عنوان عضوى با هويّت سيستماتيك «باز»، در درون اجتماع بشرى، مسير حياتى بسيار موّاج و پرتلاطمى رامى‏پيمايد كه همواره، به‏سبب تزايد حاجات مردمان و محدوديت امكانات آنان، دستخوش توفان خروشان تضادّ منافع و تعارض مطامع مى‏باشد. در چنين وضعى، جز در سايه مجموعه‏اى گسترده و انعطاف‏پذير، از قوانين و مقرّرات اجتماعى، نه انسان و نه جامعه‏اش، هرگز نخواهندتوانست به كمال مطلوب و سرمنزل مقصود راه‏يابند.

قانونگزار شايسته و بايسته:

پس از احراز نياز به احكام فردى و نواميس اجتماعى، جاى اين پرسش است كه كدام مقام، لياقت واقعى و صلاحيت حقيقى، براى وضع قانون دارد؟:
فرمانروا؟ ريش سپيد قوم؟ ثروتمند زمانه؟ دانشمند فرزانه؟ مجمعى از آنها؟ يا مجمعى از مجموعه آنها؟؟ حقّ واقع اين است كه هيچيك و هيچكدام؛ زيرا قانونگزار صالح و قابل‏اعتماد، بايستى داراى كمالات و خصائص زيرين باشد:
1 - علم و احاطه كامل به ساختار انسان و جهان
2 - شناخت و معرفت آثار و روابط متقابل افراد اجتماع
3 - آينده‏نگرى و فرجام انديشى نسبت به انسان، جامعه، قانون
4 - آگاهى از هدف غائى و كمال نهائى آفرينش
5 - بى‏نيازى از مزاياى قانون و بركنارى از حوزه عمل آن
با كمى دقّت و انديشه، درباره كاستيهاى بشر و ارزش اندك دانشهاى بشرى، به اين باور مى‏رسيم كه جز خداى يكتاى داناى بى‏نياز بى‏همتا، هيچ‏كس، هيچ مقام و هيچ مجمعى، شايستگى وضع قانون سعادت‏بخش، براى حيات آدمى را ندارد.

صفحه از 51