پژوهشى در باب ناسخ و منسوخ‏ - صفحه 48

اين درس يا درس فقه، مناسبت دارد.
2 - منسوخ در حكم، منسوخ در تلاوت: نمونه مشهور اين مورد، كه پس از نسخ حكم، تلاوت آن نيز منسوخ شده‏باشد، حكمى است كه متون معتبر حديث اهل سنّت از عائشه نقل كرده‏اند:

كانَ فى ما اُنزِلَ مِنَ القُرآنِ : «عَشرُ رَضَعاتٍ مَعلوماتٍ يُحَرِّمْنَ» ثُمَّ نُسِخْنَ بِ: «خَمسٍ مَعلوماتٍ»
فَتُوُفِّىَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله وَ هُنَّ فى ما يُقْرَأُ مِنَ القُرآن.! (۴۰: ج ۲، ص ۱۰۷۵؛ ۱۷: ج ۲، ص ۲۲۴؛ ۱۰: ج ۳، ص ۴۵۶)
در آنچه از قرآن فروفرستاده شد، اين بود كه: «ده نوبت شيردادن معيّن، سبب مَحرَم شدن (شيردهنده نسبت به شيرخورنده) است.» پس از آن، به: «پنج نوبت معيّن» نسخ گرديد. پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله از دنيا رفت در حاليكه اين آيات هنوز در قرآن خوانده مى‏شد!

سنّيان پنداشته‏اند كه چون اين گفته عائشه، روايت صحيحه است و در قرآن هم، اثرى از اين آيه منسوخه: (عشر رضعات ...) ديده نمى‏شود؛ پس، يكى از اقسام نسخ، منسوخ‏الحكم و التلاوة، مى‏باشد.
نكته عجيب‏تر اين است كه، هم‏اكنون، عبارت آيه ناسخه: (خمس رضعات) نيز در كتاب خدا به چشم نمى‏خورد! البتّه به‏عقيده ايشان، اين يكى، از نوع بعدى يعنى: ثابت الحكم و منسوخة التلاوة مى‏باشد. امّا معلوم نيست كه اگر به گفته عائشه، اين آيات تا رحلت حضرت پيامبر صلى اللَّه عليه وآله خوانده مى‏شده؛ چه كسى مجاز بوده تا آنها را از قرآن بردارد و تلاوتشان را نسخ كند!؟
3 - منسوخ در تلاوت، ثابت در حكم: براى اين قسم عجيب، شواهد چندى در كتب اهل سنّت آمده كه اينك، دو نمونه را يادآور مى‏شويم:
1 - سعيد بن المُسَيِّب گويد: عمر پس از بازگشت از سفر مكّه، بر فراز منبر گفت:
مبادا از بابت آيه «رجم» به‏هلاكت افتيد؛ ... سوگند به خدا، اگر نبود اينكه مردم

صفحه از 51