راه شناخت و تشخيص ناسخ و منسوخ
با توجّه به اهمّيت و حسّاسيت علم ناسخ و منسوخ، دانستن شيوه كسب معرفت در اين موضوع، براى فقيهان و قرآنشناسان، لازم بهنظر مىرسد. فرض مسأله ايناست كه ميان دو قانون ثابت شرعى، تعارض توجيهناپذير و قطعى ديدهايم حال از كجا بدانيم كداميك منسوخ و كداميك ناسخ است؟ پيشتر گفته شد كه ناسخ، بالضرورة، بعد از منسوخ نازل مىشود؛ بنابراين، از چه راهى بدانيم كداميك پيشتر و كداميك پس ازآن آمدهاست؟ و اينك چند شيوه شناخته شده:
1 - وجود نصّ صريح در متن حكمها، كه تقدّم يكى و تأخّر ديگرى رابيان نمايد.
2 - ورود حديث صحيح از معصوم، كه ناسخ را از منسوخ بازشناسد.
3 - تحقّق اجماعِ كاشف از نظر معصوم، كه حكم سابق و قانون لاحق را مشخّص سازد.
4 - تتبّع دقيق تاريخى، مبتنى بر مسلّميات مستند و خدشهناپذير، در مواردى كه هر دو دستور ناسخ و منسوخ، مكرّر، در جامعه، مورد عمل قرارگرفتهباشند.
بدينگونه، راههاى ديگرى نظير: اجتهاد شخصى فقيه يا استنباط نظرى مفسّر ما رابه مقصد نخواهند رساند. همچنين، تقدّم يا تأخّر ظاهرى آيه در مصحف، نشانه تقدّم يا تأخّر زمانى آن نيست زيراكه ترتيب آيات درمصحف كنونى، بر اساس نظم نزولى نمىباشد.
مسك الختام بحث را قطعهاى از حديث شريفى از اميرالمؤمنين عليه السلام قرار مىدهيم:
«... فمانزلت على رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله آيةٌ من القرآن الا أقرءنيها و أملاها علَىًّ فكتبتها بخطّى و علّمنى تأويلها و تفسيرها و ناسخها و منسوخها و محكمها و متشابهها و خاصّها و عامّها و دعا اللَّه أن يعطينى فهمها و حفظها...» (۳۵: ج ۱، ص ۶۴)