پايان سالهاى ابرى « بازخوانى مجدّد يوم الدار » - صفحه 54

يوم الدار به نقل از كتاب ارزشمند الغدير اثر علامه امينى، را بررسى كرده است. همچنين برخى از واكنشهاى شديد قريش، ناشى از يوم الدار و تدبيرات پيامبراكرم صلى اللَّه عليه وآله به صورت فهرست وار اشاره شده است.

كليدواژه: نبوّت / رسالت / حديث يوم الدار/ خلافت اميرالمومنين عليه السلام / نزول قرآن / حديث يوم الدار-روايات / حديث يوم الدار-بررسى‏

قالَ اميرالمؤمنين عليه السلام: سألتُ رسولَ اللَّه صلى اللَّه عليه وآله عشر مسائلَ، فاَجابَنى عَنها. قلتُ: يا رسولَ اللَّه! مَا الوفاء؟ قال: التوحيدُ و الشهادةُ اَنْ لا اِله اِلّا اللَّهُ. قلتُ: ما الفَسادُ؟ قال: الكفر و الشركُ باللَّه. قلتُ: وَ ماالحقُّ؟ قال: الاسلامُ و القرآنُ و الولايةُ اِذا انتَهَتْ اليكَ الحديث. (۶۷: ج ۱۶، ص ۳۷۳ نقل از: تفسير النّسَفى - هامش الخازن ۴/۲۴۲)

مقدّمه‏

از ديرباز تا كنون، در اكثر كتبِ سيره و تاريخ و تفسير و حديث، چه آنچه كه به دست پيروان مكتب اهل بيت نگاشته شده يا در مكتوبات پيروان مكتب خلفا آمده است، پيوسته بر اين نكته تأكيد شده كه پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله پس از آنكه در چهل سالگى به پيامبرى مبعوث شد، تا سه سال دعوتى پنهانى داشت و پس از آن با نزول آيات 94 از سوره الحِجر و 214 از سوره الشعرا مأمور شد تا دعوتش را آشكار نمايد. بدين منظور به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود تا بنى عبدالمطلّب را دعوت كند و آنان - كه كما بيش چهل مرد بودند - در خانه ابوطالب گرد آمدند و پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله پس از مقدّمه‏اى، اميرالمؤمنين عليه السلام را به عنوانِ برادر، وصىّ، وزير و جانشين خويش بديشان معرفى نمود و از آنها خواست كه على عليه السلام را بشنوند و اطاعت نمايند.۱
ما در اين نوشتار برآنيم تا نشان دهيم كه اصل اين مطلب بجز بخش اخير آن

1.مستنداتِ اين مباحث، پس از اين خواهد آمد.

صفحه از 93