تولّى اسلام، آنهم در ارتباط با توحيد و نبوّت پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله و الاهى بودن قرآن كريم را طرح نمايند و مردم را بدان دعوت نمايند. و ما بقى را كتمان كنند. لكن با نزول آيه مذكور، موظّف شدند تا اين اكتتام را كنار گذارند: هم امر وزارت و وصايت و خلافت اميرالمؤمنين عليه السلام را آشكار نمايند (چنانكه فرمود: فَاصْدَع بِما تُؤمَّر) و هم تبرّى آشكار از شرك و مشركين را. چنانكه فرمود: «واَعرض عَن المشركين» كه البتّه در اين راه، خداوند خود پيامبرش را در برابر مشركان كفايت مىكند. (چنانكه فرمود: انّا كفيناك المستهزئين).
حال فهرست وار مىپردازيم به بعضى از واكنشهاى قريش و تدبيرهاى الاهى پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله:
2- 6- 1. استهزاء پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله: اين امر از همان يوم الدار آغاز شد كه در بخش پيش به تفصيل آورديم.
صحنه گردان اصلى اين كار، ابولهب بود كه هم در آن روز و هم در روزهاى بعد، بدين امر مىپرداخت؛ چنانكه در حديث صحيح از امام باقر عليه السلام وارد شده كه وقتى پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله به مسجدالحرام آمدند و در حجر اسماعيل ايستاده فرمودند: اى گروه قريش واى طوايف عرب، شما را مىخوانم به سوى شهادت به وحدانيّت خدا و ايمان آوردن به پيغمبرىِ من و امر مىكنم شما را كه بت پرستى را ترك كنيد و به من پاسخ مثبت گوييد در آنچه شما را به آن مىخوانم، تا پادشاهانِ عرب گرديد و گروه عجم شما را فرمانبردار شوند و در بهشت پادشاهان باشيد. سپس قريش استهزاء كردند و ابولهب گفت: تبّاً لك: هلاك بر تو باد. آنگاه سوره «تبّت يدا ابى لَهَبٍ وَ تَبَّ» نازل شد. (60: ج 3، ص 684 - 685)
2- 6- 2. توهين و تهمت: كم كم استهزاء با توهين و تهمت، همراه شد. كفّار قريش گفتند: محمّد ديوانه شده است. لكن از ترسِ ابوطالب ضررى ديگر به آن