پايان سالهاى ابرى « بازخوانى مجدّد يوم الدار » - صفحه 87

حضرت نمى‏توانستند زد. و چون ديدند مردم بسيار به دينِ آن حضرت در مى‏آيند.۱ به نزد ابوطالب آمده گفتند: پسرِ برادرِ تو، عقلهاى مردم را به سفاهت نسبت مى‏دهد و خدايانِ ما را دشنام مى‏دهد۲و جوانان ما را فاسد و جماعت ما را پراكنده مى‏كند (همان، ج 3، ص 685) و بعد به توهينهاى عملى دست زدند. (73: ج 2، ص 14 - 15)
2- 6- 3. تطميع: قريش از طريق ابوطالب عليه السلام خواست كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله را تطميع كند. پاسخ حضرتش صلى اللَّه عليه وآله كوبنده بود: اگر اينان آفتاب را در دست راست من و ماه را در دستِ چپ من بگذارند و جميعِ روى زمين را به من بدهند، من مخالفتِ پروردگار خود نخواهم كرد. (60: ج 3، ص 685)
2- 6- 4. تهديد به قتل:
بنا به كلام اميرالمؤمنين عليه السلام سركردگان مستهزئين، تصميم به تهديد و حتّى قتل پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله گرفتند و براى حضرتش صلى اللَّه عليه وآله ضرب الاجل معيّن كردند و گفتند: يا محمّد نَنْتظِرُ بِكَ اِلى الظُّهرِ، فاِنْ رَجَعْتَ عَنْ قولك و اِلّا قَتَلناك...آنگاه جبرئيل عليه السلام نازل شد و از جانب خداوند فرمود كه ادامه بده، اِنّا كفيناك المستهزئين‏. پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود: يا جبرئيل كانوا السّاعة بَيْنَ يَدَىّ. قال: قد كَفَيْتُهُم. (۵۴: ذيل آيه ۹۴ سوره الحجر)
نيز امام باقر عليه السلام فرمودند: فَلَمّا قالَ اللَّه «اِنا كفيناك المستهزئين»، عَلِمَ رسُولُ اللَّه صلى اللَّه عليه وآله اَنَّهُ قَد اَخزاهم. فَاَماتَهُمُ اللَّهُ بِشَرِّ مِيْتَةٍ. (۵۹: ج ۳، ص ۱۲۳)
2- 6- 5. اقدام به قتل:
ابوجهل بعد از سخنرانى كوتاهى، تصميم خود را براى كشتن پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله اعلام داشت. رجالِ قريش هم آمادگى خود را براى پشتيبانى از وى در مقابل بنى

1.اين مطب، قرينه است بر آنكه اين حوادث پس از آن سه سال و واقعه يوم الدار روى داده است، چرا كه بنا بر كلام اميرالمؤمين عليه السلام كه از خصال صدوق نقل كرديم، در آن سه سال، جز حضرت على عليه السلام و حضرت خديجه عليهما السلام كسى ديگر ايمان نياورده بود.

2.اينها همان ادبيّات تبرّى است.

صفحه از 93