امير مؤمنان على عليه السلام نيز مىفرمايد:
و لقد كذب على رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله على عهده، حتى قام خطيباً فقال: «من كذب على متعمداً فليتبوّأ مقعده من النار» (۶: خطبه ۲۱۰)
آنقدر نسبت كذب و افتراء بر رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله زياد شده بود كه پيامبر ناچار شد اين مسئله را مورد تأكيد و تصريح قرار دهد.
از اين رو وضع اين معيار و ضابطه ضرورى به نظر مىرسيد، بخصوص آنكه بعد از رحلت نبى اكرم صلى اللَّه عليه وآله با گسترش قلمرو اسلامى از يك سو و پيدايش فرق باطله مانند غلات از سوى ديگر، نياز به اين ضابطه مضاعف مىشد، بطوريكه ائمه عليهم السلام اين موضوع را به طور عملى و كاربردى مورد توجه قرار مىدادند. به عنوان مثال وقتى شخصى به نام ابوقره رواياتى را مبنى بر امكان رويت خداوند نزد امام رضا عليه السلام نقل مىكند، حضرت با آياتى چون «لاتدركه الابصار» (انعام (۶) / ۱۰۳) و «يس كمثله شىء» (شورى (۴۲) / ۱۱) سخن او را رد مىكند. (17: ج 1، ص 95)
موضوع عرضه روايات بر قرآن و سنت، از حيث علمى و عملى مورد توجه و اهتمام بزرگان اماميه همچون شيخ كلينى و شيخ طوسى نيز بوده است.
شيخ كلينى در مقدمه كتاب خود، عرضه روايات بر قرآن را يكى از مهمترين ضوابط در مرجّحات حديثى ذكر كرده كه مىتواند در ارزيابى صحّت روايات نقش مؤثرى ايفا نمايد. وى همچنين در كتاب خود بابى تحت عنوان «الاخذ بالسنة و شواهد الكتاب» آورده و بخشى از روايات عرض را آنجا روايت كرده است. (17: ج 1، ص 69)
شيخ طوسى نيز روايات عرض را راهكارى مفيد براى حجّيت بخشى به اخبار آحاد دانسته و موافقت احاديث با قرآن را قرينهاى مىداند كه موجبات عمل به احاديث را فراهم مىكند.
اعلم ان الاخبار على ضربين: متواتر و غيرمتواتر... و ما ليس بمتواتر على