الإقرار عليها، حتّى صاروا بمنزلة من قيل لهم: «ألست بربكم؟ قالوا بلى». (17: ص 217)
«و هنگامى كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذريّه آنها را بيرون كشيد» يعنى نسل آنها را به واسطه توالد در طول زمان، از صلبهايشان بيرون آورد «و آنان را بر خودشان گواه گرفت كه آيا من پروردگارتان نيستم؟» يعنى دلايل ربوبيت را براى ايشان بر پا داشت و اسباب اقرار به ربوبيت را در خردهايشان تركيب كرد، تا به منزله كسانى شوند كه به ايشان گفته شده: «آيا من پروردگارتان نيستم؟ گفتند چرا».
بنابراين، از نظر وى مراد آيه شريفه، آن نيست كه خداوند متعال همه فرزندان حضرت آدم عليه السلام را پيش از اين دنيا در عالمى ديگر از پشت او بيرون آورده، آنها را از فهم و شعور و عقل بهرهمند ساخته، معرفت خويش را به آنان عطا فرموده، آن گاه آنان را به اقرار بر ربوبيت خويش و نبوت پيامبران و ولايت اوصياى الهى تكليف كرده و پس از اقرار ايشان، با آنها بر اين امر پيمان بسته است. بلكه به عقيده او بحث در اين آيه، از باب تمثيل و مجاز است نه بيان حقيقت.
6-2- مرحوم طريحى مطلب را در «مجمع البحرين» به گونهاى ديگر مطرح مىكند، اقوال برخى از مفسران به ويژه نظر مرحوم شيخ مفيد را درباره عالم ذرّ و معناى آيه ذرّ مىآورد و در نهايت نظر خود را بدين سان مىنويسد:
أنت خبير بأن حديث أخذ الميثاق على العباد في عالم الذرّ و استنطاقهم فيه مشهور بين الفريقين، منقول بطرق عديدة، فلامجال لانكاره؛ إلاّ أنّ بعض علماء القوم جدّ في الهرب عن ظاهره، لما يرد عليه من الآية الشريفة. (16: ج 1، ص 45، أخذ)
تو مىدانى كه حديث اخذ ميثاق از بندگان در عالم ذر و به سخن آوردن بندگان در آنجا، ميان شيعه و عامّه مشهور است و به طرق متعدّد نقل شده، پس هيچ راهى براى انكار آن وجود ندارد. اما برخى از عالمان قوم، به خاطر شبههاى كه