12. سيد على خان حسينى شيرازى (م 1120 ه.ق)
12-1- ايشان در شرح اين فقره از دعاى اوّل حضرت سجاد عليه السلام در صحيفه: «الحمد للَّه الّذي لوحبس عن عباده معرفة حمده... لتصرّفوا منه فلم يحمدوه....» قولى را در معناى معرفت، ذكر مىكند كه معرفت ادراك بعد از نسيان است، آنگاه با توجّه به اين معنا مىنويسد:
و على هذا فيحتمل أن يكون سبحانه ألهم عباده حمده أوّلاً في عالم الأرواح، كما ألهمهم الإقرار بربوبيته في عالم الذرّ ثمّ؛ عرّفهم إيّاه ثانياً في عالم الأجسام، بما أفاض عليهم من القوى الإدراكيّة أو بإرسال الرسل، بناءً على ما هوالحقّ من أنّ جميع المعارف والأحكام توقيفيّة، لاُتعرف إلاّ من جهة الرسول المبعوث بتعريفها. (27: ج 1، ص 304)
بنابر اين احتمال دارد كه خداى متعال، ابتدا در عالم ارواح حمد خويش را به بندگانش الهام كند، همانطور كه اقرار به ربوبيّت را در عالم ذرّ الهام كرده است؛ سپس در عالم اجسام براى بار دوم به واسطه قواى ادراكى كه به آنها عطا مىكند و به واسطه ارسال رسولان به آنها، معرّفى كند؛ البته بنابر قول حقّ كه جميع معارف و احكام، توقيفى هستند و بايد به واسطه رسولى شناخته شوند كه براى شناساندن آنها مبعوث شده است.
12-2- شارح صحيفه سپس شبههاى را مطرح مىكند كه اگر معرفت ادراك بعد از فراموشى باشد، انسان به هنگام ادراك امرى بايد بداند كه اين همان چيزى است كه قبلاً شناخته بود. آنگاه پاسخ مىدهد كه تعريف، از ناحيه خداى تعالى به الهام اول ثابت شده است و اما معرفت ما نسبت به آن تعريف، وقتى حاصل مىشود كه از تاريكىِ عالم طبيعت و پرتگاه هواى نفس بيرون آييم، همانطور كه پيامبران و اوصياء و أرباب عرفان بيرون آمدهاند.(همان)
12-3- در توضيح كلام،مىتوان گفت:
12-3-1- اين كه معرفت ادراك ثانوى باشد، محل تأمّل است. زيرا به ادراك