خداوندتان نيستم؟ گفتند آرى.» اما آنها به دليل انس و الفتى كه با بدنهاى ظلمانى يافته و در حجابهاى هيولايى فرو رفتند، از مولا و خالق خويش غافل شدند. پس آنگاه كه با رياضت، خود را از اسارت دنيا رها ساختند و با مجاهدت، از توجه به عالم ظاهر صعود كردند، آن پيمان قديم شان را - كه با گذشت روزگار و دورانها، رو به كهنگى مىرفت - تجديد كردند و دوباره به ادراك او دست يافتند و اين معرفتى است كه «نور على نور» است.
1-2- چند نكته در مورد اين سخن بايد گفت:
1-2-1- ايشان در حقيقت عالم ذرّ را با عالم ارواح يكى مىداند، در حالى كه بر اساس روايات - همان گونه كه در جاى خود ثابت شده - عالم ذرّ غير از عالم ارواح است. در عالم ذرّ، بدنها شكل مىگيرد و ذريّه آدم عليه السلام معنامىيابد. اما در عالم ارواح، گرچه هر روحى از ارواح ديگر ممتاز و مشخص مىشود، اما در روايات هيچ اشارهاى به اخراج آنها از پشتهاى فرزندان آدم عليه السلام ديده نمىشود. البته استناد به آيه ذرّ در روايات خلقت ارواح پيش از ابدان، بر اخراج آنها از پشت حضرت آدم عليه السلام دلالت ندارد. زيرا هدف اساسى آيه شريفه، تذكر به معرفت خداوند متعال و تكليف و عهد و پيمان است كه عالم ارواح در اين جهت، با عالم ذرّ اشتراك دارند. يعنى اين حقيقت، هم در عالم ارواح و هم در عالم ذرّ، از ناحيه خداى تعالى براى انسانها عملى شده است.
1-2-2- گر چه كه فرو رفتن در حجابهاى مادّى، حجاب معرفت و احساس حضور خداوند متعال مىشود، امّا رهايى از پوستههاى مادّى و ظلمانى، هرگز براى هيچ انسانى تحقّق نيافته و نمىيابد، چون بر اساس آيات قرآنى و روايات اهل بيت عليهم السلام حقيقتِ انسانها، مادى است. حتّى روح انسانى - كه لطيفتر از بدن است - هرگز خارج از مادّه نيست.
1-2-3. مهم آن است كه انسان با وجود مادّى بودن، به معرفت خدا برسد و چنان متوجه خدا شود كه او را در همه لحظات زندگى خويش، حاضر و شاهد بيند.