انسان در عالم ذرّ آراء و اقوال قرن 11 - 13 - صفحه 116

خداوندتان نيستم؟ گفتند آرى.» اما آن‏ها به دليل انس و الفتى كه با بدن‏هاى ظلمانى يافته و در حجاب‏هاى هيولايى فرو رفتند، از مولا و خالق خويش غافل شدند. پس آنگاه كه با رياضت، خود را از اسارت دنيا رها ساختند و با مجاهدت، از توجه به عالم ظاهر صعود كردند، آن پيمان قديم شان را - كه با گذشت روزگار و دوران‏ها، رو به كهنگى مى‏رفت - تجديد كردند و دوباره به ادراك او دست يافتند و اين معرفتى است كه «نور على نور» است.
1-2- چند نكته در مورد اين سخن بايد گفت:
1-2-1- ايشان در حقيقت عالم ذرّ را با عالم ارواح يكى مى‏داند، در حالى كه بر اساس روايات - همان گونه كه در جاى خود ثابت شده - عالم ذرّ غير از عالم ارواح است. در عالم ذرّ، بدن‏ها شكل مى‏گيرد و ذريّه آدم عليه السلام معنامى‏يابد. اما در عالم ارواح، گرچه هر روحى از ارواح ديگر ممتاز و مشخص مى‏شود، اما در روايات هيچ اشاره‏اى به اخراج آن‏ها از پشت‏هاى فرزندان آدم عليه السلام ديده نمى‏شود. البته استناد به آيه ذرّ در روايات خلقت ارواح پيش از ابدان، بر اخراج آن‏ها از پشت حضرت آدم عليه السلام دلالت ندارد. زيرا هدف اساسى آيه شريفه، تذكر به معرفت خداوند متعال و تكليف و عهد و پيمان است كه عالم ارواح در اين جهت، با عالم ذرّ اشتراك دارند. يعنى اين حقيقت، هم در عالم ارواح و هم در عالم ذرّ، از ناحيه خداى تعالى براى انسان‏ها عملى شده است.
1-2-2- گر چه كه فرو رفتن در حجاب‏هاى مادّى، حجاب معرفت و احساس حضور خداوند متعال مى‏شود، امّا رهايى از پوسته‏هاى مادّى و ظلمانى، هرگز براى هيچ انسانى تحقّق نيافته و نمى‏يابد، چون بر اساس آيات قرآنى و روايات اهل بيت عليهم السلام حقيقتِ انسان‏ها، مادى است. حتّى روح انسانى - كه لطيف‏تر از بدن است - هرگز خارج از مادّه نيست.
1-2-3. مهم آن است كه انسان با وجود مادّى بودن، به معرفت خدا برسد و چنان متوجه خدا شود كه او را در همه لحظات زندگى خويش، حاضر و شاهد بيند.

صفحه از 142