هر حركتى به سوى خدا، بدون توجّه به او امكانپذير نيست؛ لذا بر اساس روايات، معرفت خداوند متعال، فعل اوست كه به لطف و احسان او حاصل مىشود. پس رفع حجابها و غفلتها نيز، فعل خداوند متعال است و بنده، وظيفهاى ندارد جز حركت در مسير عبوديت، كه از ناحيه پيامبر الهى برايش تعيين مىشود.
2. ملامحمد أمين استرآبادى (م 1036ه.ق)
2-1. وى درباره عالم ارواح و عالم ذرّ مىنويسد:
إنّ الأرواح تعلّقت ذلك اليوم بجسد صغير مثل النمل. ويفهم من الروايات أنّ التكليف الأوّل وقع مرّتين: مرّة في عالم المجرّد الصرف ومرّة في عالم الذرّ.
ولمّا لم تكن تصل أذهان أكثر الناس إلى إدراك الجواهر المجرّد، عبّروا: عن عالم المجرّدات بالظلال لتفهيم الناس. وقصدهم من ذلك أنّ موجودات ذلك العالم مجرّدة عن الكثافة الجسمانيّة، كما أنّ الظلّ مجرّد عنها، فهى شىء وليست كالأشياء المحسوسة الكثيفة. و هذا نظير قولهم: في معرفتة اللَّه تعالى: «شيء بخلاف الأشياء الممكنة» (3: ص 370).
ارواح به هنگام اخذ ميثاق، به جسدى كوچك مانند مورچه تعلّق يافتند. از روايات فهميده مىشود كه تكليف پيش از دنيا، دو بار صورت گرفته است: بار اول در عالم مجرّد صِرف و بار دوم در عالم ذرّ.
و از آنجا كه ذهن بيشتر مردم، از درك جوهرهاى مجرد ناتوان است، ائمه عليهم السلام براى تفهيم مردم، از عالم مجرّدات به «سايهها» تعبير كردهاند، بدان معنى كه موجودات آن عالم، از غلظت جسمانى، مجرّد هستند. پس ارواح شىء هستند، امّا نه مانند اشياى محسوس غليظ. و اين مانند كلام ائمّه عليهم السلام درباره معرفة اللّه است كه مىفرمايد: «خدا شىء است امّا به خلاف اشياى ممكن».