انسان در عالم ذرّ آراء و اقوال قرن 11 - 13 - صفحه 121

3-4- ملاصدرا در «اسفار»، عالم ذرّ را بر مُثُل افلاطونى تطبيق مى‏كند۱ ] و مى‏نويسد:
إنّ لكلّ نوع من الأنواع الجسمانيّة فرداً كاملاً تامّاً في عالم الإبداع، هو الأصل والمبدء. و سائر أفراد النوع فروع ومعاليل و آثار له. و ذلك لتمامه وكماله لايفتقر إلى مادّة و لا إلى محلّ متعلّق به، بخلاف هذه؛ فانّها لضعفها ونقصها مفتقرة إلى مادّه في ذاتها أو في فعلها. (12: ج 2، ص‏62)
براى هر نوعى از انواع جسمانى، فردى كامل و تامّ در عالم مجرّدات وجود دارد كه ريشه و مبدء است و افراد ديگر آن نوع، شاخه و معلول و آثار آن هستند.به خاطر آن كه آن فرد، تامّ و كامل است و به مادّه و محلّى احتياج ندارد تا بدان تعلّق يابد؛ بر خلاف افراد ديگر كه به خاطر ضعف و نقصان شان، ذاتا يا فعلاً نيازمند مادّه‏اند.
3-5- نكته قابل تذّكر اين كه: مُثُل افلاطونى - و به تعبير ديگر، عقول عرضى - در كتب فلسفى بحثى دراز دامن دارد. بعضى آن را از اساس باطل دانسته و بعضى براى اثبات آن ادلّه‏اى اقامه كرده‏اند كه همان ادلّه توسط برخى ديگر مورد اشكال قرار گرفته است. بلكه درباره عوالم و نشئات وجودى موجودات در فلسفه، بحثهاى فراوانى وجود دارد كه تا كنون هيچ فيلسوفى نتوانسته دليلى محكم و غير قابل خدشه در اين زمينه اقامه كند. مرحوم استاد مطهرى در اين زمينه،ذيل بحث «كثرت و ترتيب قياس اجزاى جهان» از جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئاليسم مى‏نويسد:
آنچه براى ما بالحسّ و العيان ثابت است، عالم طبيعت است. حكما در اصطلاحات خود، آنگاه كه اين عالم را در مقابل ساير عوالم هستى نام مى‏برند،

1.از مثل افطاطونى تقريرهاى مختلفى ارائه شده است. در اسفار تقرير ابن سينا، فارابى، محقق فخرى، محقق دوانى و شيخ اشراق را بيان مى‏كند و اشكالاتى بر آن‏ها وارد مى‏سازد. آن گاه تقريرى ديگر از مثل افلاطونى ارائه مى‏كند.[ر.ك: ۱۲: ج ۲، ص ۸۱ ؛ ۷: بخش يكم از جلد دوم، ص ۲۶۷-۴۷۴]. تقرير ايشان نيز دچار اشكالاتى است كه در نهاية الحكمة و تعليقات آن بيان شده است.[۱۵: ج ۲، ص ۳۸۴-۳۹۵

صفحه از 142