انسان در عالم ذرّ آراء و اقوال قرن 11 - 13 - صفحه 126

«و آن‏ها ذر بودند» يعنى: در صلب آدم يا بعد از اخراج از صلب او. و هر كدام روايتى دارند كه بر آن دلالت مى‏كند.... سپس آنان با ورود به اين دنيا، از ياد آوردن آن غافل شدند، جز كسانى كه خداى تعالى غفلت آن‏ها را نخواسته است. منشأ غفلت، يا نبودِ شرط يادآورى است يا وجود مانعى براى آن. خداى تعالى براى تكليف دوباره آن‏ها، پيامبران را برانگيخت تا غفلت را از آن‏ها دفع كنند و حجّت را بر آنان تمام سازند. و غفلت از تكليف اول - به خاطر تعلّق انسان‏ها به موانع و چنگ زدن به تعلّقاتى كه مانع از يادآورى مى‏شود موجب نمى‏شود كه تكليف اول را هيچ فائده‏اى نباشد.
5-2- در شرح «ثمّ بعثهم في الظلال» مى‏نويسد:
يمكن أن يراد بالظلال،الأجساد الصغيرة الّتي كانت في عالم الذرّ وهي بالنسبة إلى هذه الأبدان الكثيفة كالظّلّ بالنسبة إليها. (22: ج 7، ص 124)
ممكن است مراد از «سايه‏ها» جسدهاى كوچك در عالم ذر باشند. آن جسدها نسبت به اين بدنهاى غليظ دنيا، به سايه مى‏مانند.
5-3- وى در شرح روايت ديگرى از امام باقر عليه السلام - كه در آن، از اخذ ميثاق شيعيان بر ولايت در عالم ذرّ و عرضه امّت پيامبر صلى اللَّه عليه وآله به او در أظلّه، سخن به ميان آمده است - مى‏گويد:
يفهم منه أنّه وقع عرض الأمّة المجيبة الناجية على الظاهر مرّتين: مرّة عند كونهم أظلّة أي أجساداً صغاراً مثل النمل، مستخرجة من الطين الّذي هو مادّة أبدانهم بعد تعلّق الأرواح بها؛ و مرّة عند كونهم ارواحاً مجرّدة صرفة قبل أبدانهم بألفي عام. (22: ج 7، ص 128)
از اين حديث فهميده مى‏شود كه ظاهراً عرض امّت پاسخ دهنده نجات يافته، دوبار صورت گرفته است: بار اوّل آنگاه كه سايه‏هايى بودند، يعنى اجسادى كوچك مثل مورچه بودند كه از گِلى كه مادّه بدن هايشان است خارج شده بودند و روح هايشان به آن‏ها تعلق گرفته بود. و بار دوم آنگاه كه ارواح مجرّدِصرف، دو هزار سال

صفحه از 142