ايشان با اين بيان، قول بزرگانى همچون شيخ مفيد، سيد مرتضى و امثال ايشان را - كه آيه ذرّ را تمثيل و استعاره دانستهاند - دور از حقيقت شمرده و عالم ذرّ را يك عالم واقعى عينى دانسته است. به عقيده او، انسانهاى ذرّى در عالم ذرّ، ابزار نطق و شنوايى داشتند، اما نه نه به شكل مادى مثل ابزار نطق در اين دنيا كه خودش هزار برابر بزرگتر از آن ذرات است.
11-3- علامه مجلسى در مرآة العقول در شرح اين جمله امام باقر عليه السلام «إنّ للَّه أخَذَ مِيثَاق شِيعَتنَا بالولاية وَهُم ذرّ يَومَ أخذ الميثاق على الذرّ....» مىنويسد:
وشبّههم بالذرّ، لصغر الأجزاء الّتي تعلّقت بها الأرواح عند الميثاق. وذلك عند كونهم في صلب آدم أو بعد إخراجهم منه.... قال المحدّث الاسترآبادى: «إنّ الأرواح تعلّقت ذلك اليوم بأجساد صغيرة مثل النمل، فأخذ منهم الميثاق بالولاية و غيرها.» (26: ج 5، ص 160)
آنها را به ذرّ (مورچه كوچك) تشبيه كرده است، به خاطر كوچك بودنِ اجزايى كه هنگام اخذ ميثاق، ارواح به آنها تعلق گرفته بود. اخذ ميثاق از آنها، يا زمانى بود كه آنها در صلب حضرت آدم عليه السلام بودند يا بعد از اخراج شان از صلب آدم عليه السلام بوده است.... محدّث استرآبادى مىگويد: «ارواح، موقع اخذ ميثاق، به اجساد كوچكى مثل مورچه تعلّق گرفت و از آنها به ولايت و غير آن ميثاق گرفته شد».
11-4- وى در شرح عبارت «ثمّ بعثهم في الظلال» مىنويسد:
المراد ب «الظلال»، عالم المثال أو عالم الأرواح أو عالم الذرّ. (26: ج 5، ص 162)
مقصود از «ظلال»، يا عالم مثال است، يا عالم ارواح و يا عالم ذرّ.
11-5- اين دو بيان ايشان نيز به خوبى روشن مىكند كه وى عالم ذرّ را غير از عالم ارواح، و عالم مثال را غير از آن دو عالم مىدانسته است.