تعليقات آيت‏ اللَّه جعفرى بر اصول كافى، نُه باب از كتاب الحجّة - صفحه 164

* ص 508، همان باب، ح 5، ذيل «و أومأ بيده الى بطنه»:
ن.ك. داستان يوسف در قرآن (سوره يوسف)
معناى اين حركت بايد اين باشد كه وى ترس آن داشته است كه كسى به قلب او خنجر بزند.
* ص 509، همان باب، ح 5، ذيل «فعند ذلك توقّع الفرج ان شاء اللَّه»:
شيخ صدوق اين حديث را با دو سلسله راوى نقل مى‏كند: «احمدبن محمّدبن يحيى العطار رحمه اللَّه عليه، اين حديث را نقل كرده و مى‏گويد: «سعدبن عبداللَّه، از احمدبن محمدبن عيسى از عثمان‏بن عيسى كيلابى از خالدبن نجيح از ضراربن عيان، براى ما نقل كرده است.» و محمّدبن حسن رحمه‏اللَّه عليه نقل كرده و مى‏گويد: «عبداللَّه‏بن جعفر حميرى از قول على‏بن محمّد الحجّال، از حسن‏بن على‏بن فضال، از عبداللَّه‏بن بكير از زراره، براى ما نقل كرده است.»
شيخ صدوق در نقل قول خود از مطالب ذيل خبر مى‏دهد: «او كسى است كه مردم درباره تولدش دچار شك و ترديد خواهند شد. گروهى از مردم خواهند گفت: «ايشان در رحم مادرشان بوده (هو حمل)؛ و برخى ديگر خواهند گفت: «ايشان در غيبت به سر مى‏برند»؛ برخى مى‏گويند «او هرگز متولد نشده است»، و برخى نيز مى‏گويند: «ايشان دو سال قبل از شهادت پدرشان متولد شدند.» (ن.ك. كمال‏الدين و تمام النعمه، جلد 2، صص 343 - 342) به همين دليل، ما عبارت «پدر ايشان زمانى از دنيا رفت كه...» را به ترجمه اين حديث در كافى (شماره 892) اضافه كرده‏ايم تا اينطور شود» پدر ايشان زمانى از دنيا رفت كه وى [ هنوز] در رحم مادر بود». مدارك ديگر در تاييد اين مطلب در حديث شماره 916 مى‏آيد.
شيخ نعمانى همين متن حديث را با سلسله راويان متفاوتى نقل مى‏كند: «محمدبن همام، رحمه اللَّه عليه، براى ما نقل كرده و مى‏گويد: «جعفربن محمّدبن مالك براى ما نقل كرده و مى‏گويد: «عبادبن يعقوب از قول يحيى‏بن يعلى از زراره

صفحه از 145