تعليقات آيت‏ اللَّه جعفرى بر اصول كافى، نُه باب از كتاب الحجّة - صفحه 151

داده بودند، كشت؛ و متعاقب آن، رئيس نگهبانان معتزّ شد) تا امام يازدهم را به قصر (كاخ) ابن هبيره، كه در تاريخ به عنوان مدينه ابن‏هبيره شناخته مى‏شود، برده و ايشان را به قتل برساند. اين كاخ محلى بود كه نخستين خليفه عباسى، سفاح، آن را پايتخت خود قرار داد و در آنجا سكنى گزيد و آن را هاشميه ناميد؛ آن محل تا زمانيكه منصور بغداد را توسعه داده و به آنجا نقل مكان كرد، پايتخت باقى ماند.
(ن.ك لسترنج، صص 70 و 71). احتمالا او گمان مى‏كرده آنجا مكان خوبى براى قتل است، چرا كه از پايتخت، سامرا و از بغداد، مهم‏ترين شهر عراق، دور است؛ علاوه بر اين، هاشميه دور از شيعيان و تقريبا در انحصار بنى عباس بود كه در خصوص عدم انتشار خبر قتل قابل اعتماد بود. خبر اين دستور به شيعيان رسيد و آنها به امام عسكرى عليه السلام نامه‏اى نوشتند. امام در پاسخ به آنان نوشتتند: «شما از هر سختى در ارتباط با آنچه شنيده‏ايد، در امان خواهيد بود. پس از اين سه روز رهايى (رستگارى) نصيب شما خواهد شد.» پس از گذشت سه روز، معتزّ به قتل رسيد. (طوسى، الغيبه، صفحه 124؛ كشف‏الغمه جلد 3، صفحه 206؛ المناقب، جلد 4، صص 432- 431؛ بحار، جلد 50، صفحه 251)
در جاى ديگر امام در نامه‏اى نوشتند: «من از دست اين ستمگر - الزبيرى - به خداوند پناه آوردم تا خداوند پس از سه (روز) او را بگيرد. «(كشف‏الغمه، جلد 3، صفحه 207؛ بحار، جلد 50، صص 298- 297). راوى ديگرى از نامه مشابهى خبر مى‏دهد و در آن اين ستمگر را «الزبير بن جعفر» معرّفى مى‏كند. (ابن‏جعفر، دلايل‏الامامه، صفحه 255) بنابراين واضح است كه الزبيرى، همان الزبير ابن‏جعفر و همان معتزّ است. با توجه به رويدادها، اين نامه آشكارا، اشاره مستقيمى به معتزّ ندارد. دليل بعدى بر اثبات يكى بودن الزبير(ى) و معتزّ اين است كه در گزارش ابن‏جرير، از دستورى كه به سعيد حاجب داده شده، به جاى معتزّ، از نام الزبير استفاده گرديده است. (همان)

صفحه از 145