تعليقات آيت‏ اللَّه جعفرى بر اصول كافى، نُه باب از كتاب الحجّة - صفحه 157

6. باور شيعيان درباره محلى كه امام در زندگى‏شان حضور دارند، در اين حدّ است كه محل ايشان را نامعلوم مى‏دانند، البته به جز، در زمان غيبت صغرى كه آن هم بر چهار نماينده ايشان كه مدام با ايشان در ارتباط بودند و نمايندگان ديگرى كه قادر به ملاقات با ايشان بودند، پوشيده نبود. احتمالا اگر امام در طول غيبت كبرى تمايل به برقرارى ارتباط با شخصى را داشته باشند، با ايشان در رابطه خواهند بود، اما اين تماس هرگز به شيوه معمول نخواهد بود. حتى زمانى كه امام در مقابل آن شخص ظاهر شوند، دكترين شيعيان به روشنى بيان مى‏كند كه ايشان هيچ آموزشى به فرد نمى‏دهند، هر چند آن فرد ممكن است از دانش امام بهره‏مند شود. در واقع هر ادعايى مبنى بر دستور گرفتن و يا آموزش ديدن از امام دوازدهم به خودى خود، شاهدى بر دروغين بودنِ ادعاست. بنابراين محل ايشان در دوران غيبت كبرى نيز نامعلوم مانده است. محل حضور امام در هيچ زمان يا مكانى در اين باور ذكر نشده است، و ايشان در طول زندگيشان در مكان هاى مختلف توسط افراد مختلف ديده شده‏اند.
باورى كه به شيعيان نسبت داده شده است كه امام در محل خاصى «مخفى» شده‏اند، در آموزه‏هاى شيعه هيچ مبنايى ندارد. براى مثال، بسيارى از نويسندگان غيرشيعه ادعا مى‏كنند كه در ميان شيعيان معمول است كه امام زمان را «صاحب سرداب» مى‏نامند، و چهار مكان را نام مى‏برند كه شيعيان حدس مى‏زنند حضرت در يكى از اين چهار محل سكونت دارند. اولين محل سامرا است: (مثلاً نوشته‏اند): «اماميه ادّعا مى‏كنند امام مهدى در منزل پدربزرگوارشان در سرّ من رآ (نام قديم سامرا) به سرداب رفته‏اند، و مادرشان نيز اين صحنه را [ به سرداب رفتن ايشان را ]ديده‏اند. از آن پس هم ايشان در همان محل مانده‏اند. شيعه ادعا مى‏كند اين واقعه در سال 265 / 879 - 878 رخ داده و ايشان تا به امروز، درهمان محل مخفى شده‏اند. شيعيان در انتظار ظهور ايشان از سرداب سرّ من رآ در آخرالزمان هستند.» (ابن‏خلكان، جلد 4، صفحه 176؛ الوافى بالوفيات، جلد 2، صفحه 336؛ ابن‏الاثير، جلد 7، صفحه 274؛

صفحه از 145