6. باور شيعيان درباره محلى كه امام در زندگىشان حضور دارند، در اين حدّ است كه محل ايشان را نامعلوم مىدانند، البته به جز، در زمان غيبت صغرى كه آن هم بر چهار نماينده ايشان كه مدام با ايشان در ارتباط بودند و نمايندگان ديگرى كه قادر به ملاقات با ايشان بودند، پوشيده نبود. احتمالا اگر امام در طول غيبت كبرى تمايل به برقرارى ارتباط با شخصى را داشته باشند، با ايشان در رابطه خواهند بود، اما اين تماس هرگز به شيوه معمول نخواهد بود. حتى زمانى كه امام در مقابل آن شخص ظاهر شوند، دكترين شيعيان به روشنى بيان مىكند كه ايشان هيچ آموزشى به فرد نمىدهند، هر چند آن فرد ممكن است از دانش امام بهرهمند شود. در واقع هر ادعايى مبنى بر دستور گرفتن و يا آموزش ديدن از امام دوازدهم به خودى خود، شاهدى بر دروغين بودنِ ادعاست. بنابراين محل ايشان در دوران غيبت كبرى نيز نامعلوم مانده است. محل حضور امام در هيچ زمان يا مكانى در اين باور ذكر نشده است، و ايشان در طول زندگيشان در مكان هاى مختلف توسط افراد مختلف ديده شدهاند.
باورى كه به شيعيان نسبت داده شده است كه امام در محل خاصى «مخفى» شدهاند، در آموزههاى شيعه هيچ مبنايى ندارد. براى مثال، بسيارى از نويسندگان غيرشيعه ادعا مىكنند كه در ميان شيعيان معمول است كه امام زمان را «صاحب سرداب» مىنامند، و چهار مكان را نام مىبرند كه شيعيان حدس مىزنند حضرت در يكى از اين چهار محل سكونت دارند. اولين محل سامرا است: (مثلاً نوشتهاند): «اماميه ادّعا مىكنند امام مهدى در منزل پدربزرگوارشان در سرّ من رآ (نام قديم سامرا) به سرداب رفتهاند، و مادرشان نيز اين صحنه را [ به سرداب رفتن ايشان را ]ديدهاند. از آن پس هم ايشان در همان محل ماندهاند. شيعه ادعا مىكند اين واقعه در سال 265 / 879 - 878 رخ داده و ايشان تا به امروز، درهمان محل مخفى شدهاند. شيعيان در انتظار ظهور ايشان از سرداب سرّ من رآ در آخرالزمان هستند.» (ابنخلكان، جلد 4، صفحه 176؛ الوافى بالوفيات، جلد 2، صفحه 336؛ ابنالاثير، جلد 7، صفحه 274؛