بلد

بلد

كلمه «بَلَد» در لغت ، به معناى قطعه زمينى است آباد يا غير آباد ، و خالى از سكنه يا مسكونى .

بَلَد ، در لغت

كلمه «بَلَد» در لغت ، به معناى قطعه زمينى است آباد يا غير آباد ، و خالى از سكنه يا مسكونى . ابن منظور مى گويد :
البَلدَةُ وَ البَلَدُ : كُلُّ مَوضِعٍ أو قَطعَةٍ مُستَحيزَةٍ ، عامِرَةً كانَت أو غَيرَ عامِرَةً . الأَزهَرِىُّ : البَلَدُ كُلُّ مَوضِعٍ مُستَحيزٍ مِنَ الأَرضِ ، عامِرٍ أو غَيرِ عامِرٍ ، خالٍ أو مَسكونٍ .لسان العرب : ج ۳ ص ۹۴ (مادّه «بلد») .
بَلْده و بَلَد ، هر جايى يا پاره اى از زمين است ، آبادان باشد يا ناآبادان . ازهرى مى گويد : بلَد، هر جايى از زمين است ، آبادان باشد يا ناآبادان ، خالى از سكنه باشد يا مسكونى .
بر اين اساس ، «بلد» از نظر لغوى ، شامل «مدينة ( شهر)» و «قرية (روستا)» و نيز سرزمين هاى خالى از سكنه مى شود؛ امّا راغب اصفهانى ، در تبيين معناى «بلد» آورده است :
البلد : المَكانُ المُحيطُ المَحدودُ المُتَأَثِّرُ بِاجتِماعِ قُطّانِهِ و إقامَتِهِم فيهِ .مفردات ألفاظ القرآن : ص ۱۴۲ (مادّه «بلد») .
بلد ، مكانى است معيّن و داراى حدود ، كه از اجتماع و اقامت سكنه در آن ، تأثير پذيرفته است .بايد گفت : اين معنا در واقع ، يكى از كاربردهاى كلمه «بلد» است ، نه معناى لغوى آن .


بلد ، در قرآن و حديث

در قرآن كريم ، واژه «بلد»، نُه بار ،اعراف : آيه ۵۷ و ۵۸ ، ابراهيم : آيه ۳۵ ، نحل : آيه ۷ ، فاطر : آيه ۹ ، بلد : آيه ۱ و ۲ ، تين : آيه ۳ ، بقره : آيه ۱۲۶ .«بلدة» پنج بار ،فرقان : آيه ۴۹ ، نمل : آيه ۹۱ ، سبأ : آيه ۱۵ ، زخرف : آيه ۱۱ ، ق : آيه ۱۱ .و «بلاد» پنج بار ،آل عمران : آيه ۱۹۶ ، غافر : آيه ۴ ، ق : آيه ۳۶ ، فجر : آيه ۸ و ۱۱ .به مناسبت هاى مختلف ، تكرار شده است . اين كلمه در قرآن ، در پنج معنا به كار رفته است :
۱ . زمينِ بدون گياه ، مانند :
«فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّيِّتٍ .فاطر : آيه ۹ .
پس ، آن [ابر] را به سوى سرزمينى مرده رانديم»
.
و
«فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا .زخرف : آيه ۱۱ .
پس ، به واسطه آن [باران] ، سرزمينى مرده را زنده گردانيديم»
.
۲ . زمينِ داراى گياه ، مانند :
«وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ .اعراف : آيه ۵۸ .
و زمين پاك ، گياهش به اذن پروردگارش بر مى آيد»
.
۳ . سرزمين هاى مسكونى ، مانند :
«لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُواْ فِى الْبِلَادِ .آل عمران : آيه ۱۹۶ .
مبادا رفت و آمد [و جنب و جوش] كافران در آبادى ها ، تو را دستخوش فريب كند»
.
۴ . شهر يا كشور «سبأ» ، مانند :
«لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِى مَسْكَنِهِمْ ءَايَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَ شِمَالٍ كُلُواْ مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَ اشْكُرُواْ لَهُ * بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ .سبأ : آيه ۱۵ .
قطعا براى [مردم] سبأ در سكونتگاهشان نشانه[ى رحمتى] بود : دو باغستان از راست و چپ . [به آنان گفتيم :] از روزىِ پروردگار بخوريد و او را شكر گزاريد . سرزمينى است خوش و پروردگارى آمرزنده»
.
۵ . شهر مكّه ، مانند :
«لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ .بلد : آيه ۱ .
سوگند به اين شهر»
.
و
«وَ هَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ .تين : آيه ۳ .
سوگند به اين شهر امن [و امان]»
.
گفتنى است كه موضوع اين مَدخَل ، تمام سرزمين هاى مسكونى از نگاه قرآن و حديث است . لذا پيش از پرداختن به متن آيات و احاديث مربوط ، اين نكات ، قابل توجّه اند :


يك . ارزيابى احاديث تشويق به شهرنشينى

در احاديثى كه در فصل نخست اين مَدخَل آمده ، از يك سو ، مردم ، به شهرنشينى(خصوصا در شهرهاى بزرگ) تشويق شده اند و از سوى ديگر ، سكونت در روستا ، به شدّت، نكوهش شده است . در اين باره ، دو نكته قابل بررسى است :


الف ـ ارزيابى سند احاديث

احاديثى كه سكونت در روستا را نكوهش كرده اند ، عموما از نظر سندى ، ناتمام اند . بنا بر اين ، در صورتى كه قرينه اى بر صدور آنها وجود نداشته باشد ، نمى توان آنها را به اهل بيت عليهم السلام نسبت داد .


ب ـ معيار ارزش محلّ سكونت

با تأمّل در آنچه در احاديث به عنوان حكمت و علّت تشويق به شهرنشينى و نهى از سكونت در روستا آمده ، روشن مى شود كه معيار ارزيابى محلّ سكونت ، صرفاً «شهر» و يا «روستا» بودن و يا بزرگى و كوچكى تجمّع انسانىِ انتخاب شده براى زندگى نيست ؛ بلكه ميزان ، امكان دسترس به ارزش هاى علمى ، اخلاقى و عملى است .
قرآن كريم ، عرب هاى باديه نشين را به دليل فاصله داشتن از ارزش هاى علمى ، اخلاقى و عملى ، نكوهش كرده است :
«الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَ نِفَاقًا وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُواْ حُدُودَ مَآ أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ .توبة : آيه ۹۷ .
باديه نشينان عرب ، در كفر و نفاق [از ديگران] سخت ترند و به اين كه حدود آنچه را خدا بر فرستاده اش نازل كرده ، ندانند ، سزاوارترند . و البته خداوند ، داناى حكيم است»
.
پيامبر صلى الله عليه و آله نيز خطاب به امام على عليه السلام ، علّت نهى از سكونت در روستا را ، عدمامكان تحصيل علم و پاسدارى از ارزش هاى اخلاقى و عملى، بيان نموده است :
لا تَسكُنِ الرُّستاقَ ؛ فَإِنَّ شُيوخَهُم جَهَلَةٌ ، و شُبّانَهُم عَرَمَةٌ ، و نِسوانَهُم كَشَفَةٌ ، وَالعالِمَ بَينَهُم كَالجيفَةِ بَينَ الكِلابِ .ر . ك : ص ۳۶۲ ح ۴ .
در روستا سكونت مگزين ؛ زيرا پيران آنان نادان اند ، و جوانانشان درنده خو ، و زنانشان بى حجاب ، و عالِم در ميان آنان ، چونان لاشه اى در ميان سگ هاست .
همچنين بر اساس آنچه در نهج البلاغة آمده ، امام على عليه السلام در تبيين علّت سفارش به سكونت در شهرهاى بزرگ مى فرمايد :
اُسكُنِ الأَمصارَ العِظامَ ، فَإِنَّها جِماعُ المُسلِمينَ ، وَ احذَر مَنازِلَ الغَفلَةِ وَ الجَفاءِ و قِلَّةَ الأَعوانِ عَلى طاعَةِ اللّهِ .ر . ك : ص ۳۶۰ ح ۳ .
در شهرهاى بزرگ سكونت گزين ؛ زيرا اين شهرها محلّ گرد آمدن مسلمانان اند ، و از جايگاه هاى غفلت و درشت خويى و اندك بودن ياران در طاعت خدا (باديه ها و روستاها) دورى كن !
در حديثى ديگر ، علّت برترى شهرنشينى ، دسترس به نماز جمعه و جماعت، بيان شده است .ر . ك : ص ۳۶۱ ح ۱ و ۲ .
بر اين اساس ، نه احاديثى كه به شهرنشينى تشويق مى كنند ، مطلق اند و نه احاديثى كه روستانشينى را نكوهش كرده اند ؛ بلكه هر دو دسته ، مشروط به امكان يا عدم امكان دسترس به ارزش هاى علمى ، اخلاقى عملى اند. از اين رو در زمانى كه پاسدارى از ارزش ها در شهر ممكن نيست ، سكونت در روستا سفارش شده است . در حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است :
سَيَكونُ بَعدى فِتَنٌ شِدادٌ ، خَيرُ النّاسِ فيها مُسلِموا أهلِ البَوادى ، الَّذينَ لا يَندَونَمِن دِماءِ النّاسِ و لا أموالِهِم شَيئا .المعجم الكبير : ج ۲۲ ص ۳۶۵ ح ۹۱۴ ، اُسد الغابة : ج ۶ ص ۲۳۲ ش ۶۱۴۸ ، كنز العمّال : ج ۱۱ ص ۱۴۶ ح ۳۰۹۷۴ .
زودا كه پس از من ، فتنه هايى سخت پديد آيد ! بهترين [و سالم ترين] مردم در آنها ، مسلمانان باديه نشين هستند ؛ آنان كه دستشان به چيزى از خون و اموال مردم ، آلوده نمى شود .
در حديثى ديگر از ايشان آمده است :
إذا كانَ فى آخِرِ الزَّمانَ وَ اختَلَفَتِ الأَهواءُ فَعَلَيكُم بِدينِ أهلِ البادِيَةِ .الفردوس : ج ۱ ص ۲۵۶ ح ۹۹۶ .
هر گاه آخر الزمان شود و گرايش ها گونه گون گردد ، به دين باديه نشينان ، چنگ زنيد .
بدين سان ، معيار اصلى انتخاب شهر يا روستا براى سكونت ، نقش آن در بهره ورى علمى و عملى انسان است . در حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله به اين موضوع، اشاره شده است :
البِلادُ بِلادُ اللّهِ ، وَ العِبادُ عِبادُ اللّهِ ، فَحَيثُما أصَبتَ خَيرا فَأَقِم .مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۵۰ ح ۱۴۲۰ .
سرزمين ها ، سرزمين خدايند ، و مردمان ، بندگان خدايند . پس هر كجا كه خيرى يافتى ، همان جا اقامت گزين !
در حديثى از امام على عليه السلام نيز اين مطلب، بدين سان بيان شده است :
لَيسَ بَلَدٌ بِأَحَقَّ بِكَ مِن بَلَدٍ ، و خَيرُ البِلادِ ما حَمَلَكَ .نهج البلاغة : حكمت ۴۴۲ .
هيچ سرزمينى براى [سكونت] تو ، سزاوارتر از سرزمين ديگر نيست ، و بهترينِ سرزمين ها ، آن سرزمينى است كه تو را به دوش گيرد .



دو . مهم ترين ويژگى هاى لازم براى محلّ اقامت

سرزمين محلّ اقامت ، براى آن كه بتواند زمينه بهره ورى علمى ، اخلاقى و عملى انسان را فراهم نمايد ، بايد ويژگى هايى داشته باشد كه مهم ترين آنها عبارت اند از :


الف ـ امنيت سياسى ـ اجتماعى

ضرورى ترين ويژگى هاى محلّ اقامت انسان ، «امنيت»ر.ك: ص۳۶۷ (بايسته هاى شهرها/امنيّت). نيز، ر.ك: همين دانش نامه: ج ۷ ص ۴۹۳ (امنيت / درآمد) .است . در حديثى، امام على عليه السلام مى فرمايد :
شَرُّ الأَوطانِ ما لَم يَأمَن فيهِ القُطّانُقَطَنَ بالمكانِ : أقام به فهو قاطن ، والجمع قُطّان (المصباح المنير : ص ۵۰۹ مادّه «قطن») ..ر . ك : ص ۳۶۸ ح ۱۷ .
بدترينِ وطن ها ، وطنى است كه ساكنانش امنيت نداشته باشند .


ب ـ عدالت فراگير

در كنار امنيت سياسى ـ اجتماعى ، عدالت فراگير ، يكى ديگر از مهم ترين ضرورت هاى سرزمينِ زندگى است :
ما عُمِرَتِ البُلدانُ بِمِثلِ العَدلِ .ر . ك : ص ۳۷۰ ح ۲۳ .
شهرها به چيزى همانند دادگرى ، آباد نشده اند.
اين سخن ، بدين معناست كه آبادانى شهرها ، تنها به ساماندهى امور مادّى و ساخت و سازهاى ظاهرى آنها نيست ؛ بلكه در اسلام ، ارزش هاى معنوى (و در رأس آنها «عدالت اجتماعى») ، از عناصر اصلى آبادانى محسوب مى شوند .



ج ـ امكان كسب و كار

يكى از ويژگى هايى كه از نظر احاديث اهل بيت عليهم السلام براى انتخاب محلّ اقامت بايد در نظر گرفته شود ، امكانِ يافتنِ كار و تحصيل درآمد در آن است . در برخى از احاديث ، اين ويژگى ، يكى از نشانه هاى خوش بختى شمرده شده است :
أربَعٌ مِن سَعادَةِ المَرءِ : زَوجَةٌ صالِحَةٌ ، وَ وُلدٌ أبرارٌ ، و خُلَطاءُ صالِحونَ ، و مَعيشَةٌ فى بِلادِهِ .ر . ك : ص ۳۷۴ ح ۳۱ .
چهار چيز ، از خوش بختى مرد است : همسر شايسته ، فرزندان نيك ، هم نشينان شايسته ، و داشتن درآمد در محلّ زندگى اش .


د ـ سرسبزى و بارورى

قرآن كريم ، سرزمينى را پاك و پاكيزه مى داند كه پروردگار ، آمادگى لازم را جهت رويش گياهان مفيد و پُربركت ، به آن عنايت كرده باشد :
«وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ .اعراف : آيه ۵۸ .
و سرزمين پاك ، گياهش به اذن پروردگارش بر مى آيد»
.
در حديثى از امام على عليه السلام آمده است:
شَرُّ البِلادِ بَلَدٌ لا أمنَ فيهِ و لا خِصبَ .ر . ك : ص ۳۷۲ ح ۲۹ .
بدترينِ سرزمين ها ، سرزمينى است كه در آن ، امنيت و فراوانى نعمت نباشد .
اين سخن ، بدين معناست كه شادابى و بارورىِ سرزمين محلّ اقامت ، و امنيت سياسى ـ اجتماعى براى زندگى ، ضرورى است .


ه ـ شادى و شادابى

يكى ديگر از مسائلى كه براى انتخاب وطن و محلّ اقامت بايد مورد توجّه قرارگيرد ، «شاد زيستن» است. بر پايه حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله ، شادى و شادابى ، همانند امنيت سياسى ـ اجتماعى بايد براى انتخاب محلّ اقامت در نظر گرفته شود . سرزمينى كه در آن نمى توان شاد زيست ، براى زندگى ، مناسب نيست :
لا خَيرَ... فِى الوَطَنِ إلّا مَعَ الأَمنِ وَ السُّرورِ .ر . ك : ص ۳۷۶ ح ۳۶ .
وطن ، آن گاه خوب است كه همراه با امنيت و خوشى باشد .


سه . برنامه ريزى براى آبادانى سرزمين هاى اسلامى

درنگ در احاديثى كه بيانگر ويژگى هاى لازم براى محلّ اقامت اند ، و نيز احاديثى كه كارگزاران نظام اسلامى را موظّف به آباد نمودن كشور و پاسدارى از منابع طبيعى آن مى نمايند ، به روشنى نشان مى دهد كه اسلام ، خواهان آبادانى همه سرزمين هاى اسلامى است و دولت مردان مسلمان ، وظيفه دارند براى آبادانى مادّى و معنوى سرزمين هايى كه در اختيار دارند ، برنامه ريزى كنند .


چهار . اصول سياست هاى شهرسازى

هر چند در متون اسلامى ، عنوان شهرسازى و يا معمارى اسلامى وجود ندارد ، با اين حال مى توان با الهام گرفتن از قرآن و احاديث اهل بيت عليهم السلام ، اصول سياست ها و ضوابط كلّى شهرسازى و معمارى اسلامى را ارائه كرد ،ر . ك : تخطيط المدن فى الإسلام ، سيّد جعفر مرتضى عاملى .كه در اين جا به برخى از آنها اشاره مى كنيم :


الف ـ تأمين آرامش شهروندان

مهم ترين اصلى كه در شهرسازى و معمارى بايد مورد توجّه قرار گيرد ، آرامش بخش بودن مناطق مسكونى براى شهروندان است . قرآن كريم در اين بارهمى فرمايد :
«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا .نحل : آيه ۸۰ .
و خداوند از خانه هايتان براى شما مايه آرامش پديد آورْد»
.
آيه، به اين نكته اشاره دارد كه يكى از حكمت هاى تشكيل خانه در نظام آفرينش ، تأمين آرامش زندگى انسان هاست . بنا بر اين ، هر چيزى كه آرامش بخشى منازل مسكونى را تقويت كند ، در جهت فلسفه وجودىِ آن ، و هر آنچه موجب سلب آرامش انسان گردد ، بر خلاف فلسفه وجودىِ آن است. از اين رو، «آرامشِ مناطق مسكونى» بايد به عنوان يك سياست اصولى در شهرسازى و معمارى اسلامى ، تلقّى گردد و اين سياست ، در انتخاب زمين ، تراكم ساختمان ، خيابان هاى اصلى ، و كوچه هاى فرعى ، مورد توجّه قرار گيرد .


ب ـ انتخاب نقاط خوش آب و هوا

از ديگر سياست هاى اصولىِ شهرسازى ، انتخاب نقاط خوش آب و هوا براى ساخت و ساز است . از امام صادق عليه السلام روايت شده كه مى فرمايد :
لا تَطيبُ السُّكنى إلّا بِثَلاثٍ : الهَواءِ الطَّيِّبِ وَ الماءِ الغَزيرِ العَذبِ ، وَ الأَرضِ الخَوّارَةِ .ر . ك : ص ۳۷۲ ح ۳۰ .
سكونت كردن [در جايى] جز با وجود سه ويژگى ، خوش نيست : هواى پاك ، آب فراوان و گوارا ، و زمين پُر بار .


ج ـ استحكام بنا

سومين سياست اصولى شهرسازى ، برنامه ريزى جهت استحكام ساخت و سازهاست . در حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله آمده كه مى فرمايد :
إنَّ اللّهَ يُحِبُّ إذا عَمِلَ أحَدُكُم عَمَلاً أن يُتقِنَهُ .مسند أبى يعلى : ج ۴ ص ۲۵۳ ح ۴۳۶۹ .
خداوند متعال دوست دارد كه هر گاه يكى از شما كارى انجام مى دهد ، آن را استوار [و بى عيب ]انجام دهد .
اين حديث و احاديث مشابه،ر . ك : ميزان الحكمة : ج ۸ ص ۱۷۱ (كار / محكم كارى) .در واقع ، بيانگر سياست اصولى اسلام در همه توليدات جامعه اسلامى است . بر اساس اين سياست ، انواع توليدات مسلمانان از جمله ساخت و ساز مسكن ، بايد بى عيب و در نهايت استوارى و استحكام باشد .
در حديثى آمده كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هنگام دفن يكى از اصحاب بزرگ خود به نام سعد بن معاذ ، شخصا متكفّل دفن او شد و ديگران نيز به ايشان كمك مى كردند . پس از آن كه پيامبر صلى الله عليه و آله وى را در قبر گذاشت ، خشت هاى لحد را دقيق چيد و درزهاى آن را محكم با گِل پُر كرد . دقّت و محكم كارى پيامبر صلى الله عليه و آله به گونه اى بود كه گويا اصحاب ، تعجّب كردند كه جايگاه مرده ، آن هم محلّى كه به فاصله چند روز خراب مى شود ، چه ضرورتى دارد كه در ساخت آن ، اين همه دقّت به كار گرفته شود!
پيامبر صلى الله عليه و آله در تبيين حكمت كار خود فرمود :
إنّى لَأَعلَمُ أنَّهُ سَيَبلى ، و يَصِلُ إلَيهِ البِلى ، و لكِنَّ اللّهَ تَعالى يُحِبُّ عَبداً إذا عَمِلَ عَمَلاً فَأَحكَمَهُ .علل الشرائع : ص ۳۱۰ ح ۴ ، الأمالى، صدوق : ص ۴۶۸ ح ۶۲۳ .
من مى دانم كه به زودى اين [قبر سعد بن معاذ] ، ويرانه مى شود ؛ امّا خداوند متعال ، آن بنده اى را دوست دارد كه هر گاه كارى انجام مى دهد ، محكم كارى كند .
اين سخن ، يك پيام بزرگ براى امّت اسلامى ، و يك سياست اصولى اسلام است كه مسلمانان را موظّف مى كند كه هر كارى را در نهايت دقّت و استوارىانجام دهند ، هر چند آن كار ، ساختنِ خانه براى مردگان باشد! وقتى در ساختن خانه مردگان، محكم كارى ضرورت داشته باشد ، بديهى است كه خانه زندگان بايد به مراتب ، از استوارى و استحكام بيشترى برخوردار باشد .ين جانب (رى شهرى) در سفرى كه چندى پيش به برخى كشورهاى اروپايى داشتم، ساختمان هايى را ديدم كه پس از گذشت سيصد ـ چهارصد سال، همچنان مورد بهره بردارى قرار مى گيرند. با مقايسه آنها با ساخت و سازهاى كشور خودمان ـ كه گفته مى شود عمر آنها به پنجاه سال نمى رسد ـ ، به ياد احاديث ياد شده افتادم و تأسّف خوردم كه چرا ما با داشتن چنين سرمايه هاى عظيم فرهنگى اى، در چنين شرايطى هستيم .


د ـ قلب شهرسازى اسلامى

مسجد ، قلب جامعه اسلامى و مهم ترين پايگاه فرهنگى و سياسى حكومت دينى است . از اين رو ، احاديث با تعبيرهاى بلند و تنبّه آفرينى مانند : «خانه خدا»،ر . ك : فرهنگ نامه مسجد : ص ۲۳ (فصل يكم : فضيلت مسجد / خانه خدا) .«نشستنگاه پيامبران عليهم السلام »،ر . ك : فرهنگ نامه مسجد : ص ۲۵ (فصل يكم : فضيلت مسجد / نشستنگاه پيامبران عليهم السلام ) .«سراى هر پرواپيشه»،ر . ك : فرهنگ نامه مسجد : ص ۲۵ (فصل يكم : فضيلت مسجد / سراى هر پروا پيشه) .«بهترين مكان ها»ر . ك : فرهنگ نامه مسجد : ص ۲۷ (فصل يكم : فضيلت مسجد / بهترين مكان ها) .و «باغ بهشتى»،ر . ك : فرهنگ نامه مسجد : ص ۲۹ (فصل يكم : فضيلت مسجد / باغ بهشتى) .مسلمانان را به برقرارى ارتباط با اين كانون نور و هدايت ، دعوت مى كنند و به گسترش بهره گيرى از بركات مادّى و معنوى آن ، تشويق مى نمايند .
بنا بر اين ، بهترين نقاط شهرها و روستاها بايد براى ساختن خانه خدا ـ كه در واقع ، خانه معنوى مردم است ـ ، اختصاص يابد ، به گونه اى كه اهالى هر محلّه ، به آسانى بتوانند با قلب معنوى خود ، ارتباط برقرار كنند .براى توضيح بيشتر در باره ساختن مسجد و معمارى آن، ر.ك: همين دانش نامه: مدخل «مسجد». نيز، ر.ك: فرهنگ نامه مسجد .افزون بر اين ، در نظر گرفتن قسمتى از منازل مسكونى به عنوان «مسجد درون خانه» ،ر . ك : فرهنگ نامه مسجد : ص ۲۳۳ (فصل يازدهم : مسجد درون خانه) .توصيه شده است .



هـ طرّاحى مراكز آموزشى در كنار مساجد

بى ترديد ، هيچ مكتبى مانند اسلام براى علم و معرفت و آگاهى ، ارزش قائل نيست و هيچ دينى مانند اسلام ، مردم را از خطر جهل، بر حذر نداشته است . از نظر اسلام ، علم ، اساس همه ارزش ها و جهل ، ريشه همه معايب و مفاسد فردى و اجتماعى است . از اين رو ، عقايد ، اخلاق و اعمال انسان و همه حركات و اقدامات او بايد مبناى علمى و عقلى داشته باشد .ر . ك : علم و حكمت در قرآن و حديث : ص ۹ (درآمد) .بر اين اساس ، در نظر گرفتن مراكز علمى و فرهنگى در شهرسازى اسلامى ، از اولويت ويژه اى برخوردار است .
نكته قابل تأمّل ، اين كه در صدر اسلام ، بويژه در دوران حيات پيامبر صلى الله عليه و آله ، مسجد، تنها محلّ عبادت نبوده است؛ بلكه مركز تعليم و تربيت نيز بوده است . هر چند مى توان اين مطلب را با توجّه به امكانات آن عصر و گسترده نبودن رشته هاى دانش ، توجيه كرد ؛ ليكن با توجّه به اين كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى توانست مركز ديگرى جز مسجد را براى آموزش تعيين نمايد ، مى توان نتيجه گرفت كه اقدام ياد شده ، به مسئله مهمّ «پيوند علم و دين» اشاره دارد ، چنان كه در حديثى از امام على عليه السلام آمده :
العِلمُ وَ الإِيمانُ أخَوانِ تَوأَمانِ و رَفيقانِ لا يَفتَرِقانِ .ر.ك : دانش نامه عقايد اسلامى : ج ۲ ص ۳۲۷ (معرفت شناسى / دانش / آثار دانش / ايمان) .
دانش و ايمان ، دو برادر همزاد ، و دو همراهِ جداناشدنى اند .
بر اين پايه مى توان به اين سياست اصولى در شهرسازى اسلامى دست يافت كه در كشورهاى اسلامى ، مراكز آموزشى بايد به شكل مناسبى در كنار مساجد ، طرّاحى شوند .


و ـ طرّاحى مراكز درمانى در كنار مساجد

بر پايه شمارى از منابع تاريخى ، در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله ، جايگاهى براى درمان بيمارانو مجروحان ، معيّن شده بود. سعد بن معاذ ، از كسانى است كه در همين مكان، بسترى بوده و پيامبر صلى الله عليه و آله هر صبح و شام به عيادتش مى رفتند .تخطيط المدن فى الإسلام : ص ۱۶۸ (به نقل از المفصل فى تاريخ العرب قبل الإسلام) : ج ۸ ص ۴۱۲ و ديگر منابع تاريخى) .اين اقدام در عصر نبوى مى تواند مبيّن اين سياست در شهرسازى اسلامى باشد كه در نظام اسلامى ، مناسب است مراكز درمانىِ بيمارى هاى جسمى ، در كنار مراكز درمانىِ بيمارى هاى روحى ـ كه همان مساجد ـ طرّاحى گردد .


ز ـ طرّاحى مراكز رسيدگى به امور بى پناهان و درماندگان در كنار مساجد

در نظام اسلامى ، رسيدگى به امور بى پناهان و درماندگان ، از اولويت ويژه اى برخوردار است . بر پايه گزارش منابع اسلامى ، پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد خود ، قسمتى را به نام «صُفّه» معيّن كرده بود تا كسانى كه منزل و مأوايى ندارند، از آن به عنوان سرپناه استفاده كنند . ابن حجر در اين باره مى گويد :
الصُّفَّةُ مَكانٌ فى مُؤَخَّرِ المَسجِدِ النَّبَوِىِّ ، مُظَلَّلٌ اُعِدَّ لنزول الغرباء فيه ، ممّن لا مأوى له و لا أهلَ ، و كانوا يَكثُرونَ فيه و يَقِلّون بحسب من يتزوَّج منهم أو يموت ، أو يسافر .وفاء الوفاء : ج ۲ ص ۴۵۳ .
صُفّه ، مكان سرپوشيده اى بود در انتهاى مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله كه براى سكونت افراد غريب و بى خانمان ساخته شده بود و تعداد آنان ، بسته به اين كه ازدواج مى كردند يا مى مردند يا به سفر مى رفتند ، كم و زياد مى شد .
بى ترديد ، اين اقدام ، موجب حمايت عموم مسلمانان از بينوايان و سامان يافتن آنان در مدّتى كوتاه مى شد .
از اين اقدام حكيمانه نيز مى توان سياست ديگرى در شهرسازى استنباط كرد كهدر نظام اسلامى براى اين كه مردم از حال محرومان و مستمندان غافل نباشند ، و با هدف جلب حمايت هاى مردمى جهت پايان دادن به محروميت هاى اجتماعى ، شايسته است كه در كنار مساجد ، جايگاهى براى درماندگان اجتماعى تعريف شود .در سفرى كه اين جانب (رى شهرى) چندى پيش به هندوستان داشتم ، در كنار معبد «سيك ها» ، جايگاهى براى اين گونه افراد وجود داشت .


ح ـ خانه براى مهمانان شهر

نكته جالب ديگرى كه در سيره شهرسازى در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله ديده مى شود، ساختن سَرا يا اقامتگاهى در مدينه با عنوان «خانه مهمانان» است .ر . ك : تخطيط المدن فى الإسلام : ص ۱۷۶ (به نقل از: التراتيب الإداريّة : ج ۱ ص ۴۴۵ ـ ۴۴۶) .
در حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه مى فرمايد :
إذا دَخَلَ رَجُلٌ بَلدَةً ، فَهُوَ ضَيفٌ عَلى مَن بِها مِن إخوانِهِ و أَهلِ دينِهِ حَتّى يَرحَلَ عَنهُم .ر . ك : ص ۳۸۲ ح ۴۶ .
هر گاه مردى وارد شهر شود ، او ميهمان برادران و هم كيشان خود در آن شهر است تا آن گاه كه از ميان آنها برود .


ط ـ سرپناه براى ره گذران

نكته ديگرى كه در سياست هاى سازندگى اسلامى قابل توجّه است، ساختن خانه ، سرپناه يا پناهگاه براى ره گذران است . در حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است :
مَن بَنى عَلى ظَهرِ الطَّريقِ ما يُؤوى عابِرَ سَبيلٍ بَعَثَهُ اللّهُ يَومَ القِيامَةِ عَلى نَجيبٍ مِن دُرٍّ و وَجهُهُ يُضى ءُ لِأَهلِ الجَنَّةِ نوراً .ر . ك : ص ۴۰۲ ح ۸۶ .
هر كس در كنار راه ، سرپناهى براى ره گذران بسازد ، خداوند در روز قيامت ، او را سوار بر اشتر نژاده اى از مرواريد ، به محشر مى آوَرَد ، در حالى كه رخسارش براى بهشتيان نورافشانى مى كند .
گفتنى است كه اين اقدام در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله ، با توجّه به مشكلاتى كه براى مسافران و ره گذران پيش مى آمد، از اهمّيت ويژه اى برخوردار بود، هر چند در شرايط كنونى نيز داراى اهمّيت است و هم اكنون در برخى از كشورهاى پيشرفته ، اين سياست ، اجرا مى گردد .


ى ـ مراكز تفريحى و ورزشى

در احاديث اسلامى ، توصيه شده كه شخص مؤمن ، علاوه بر برنامه هايى كه براى تحصيل علم ، تأمين معاش ، و ارتباط با خدا بايد داشته باشد ، براى تفريح و استراحت روحىِ خود نيز برنامه ريزى كند و بخشى از اوقات خود را به اين امر اختصاص دهد.ر . ك : ميزان الحكمة : ج ۴ ص ۵۰۹ (مراقبت /تقسيم ساعات شبانه روز) .
در سيره برخى از امامان عليهم السلام گزارش شده كه آنان نيز گاه براى تفريح از شهر خارج مى شدند . در حديثى به نقل از ابراهيم بن ابى محمود آمده كه :
امام رضا عليه السلام به ما (جمعى از حاضران) فرمود : «كدام خورش ، شايسته تر است ؟».
يكى گفت : گوشت . ديگرى گفت : روغن زيتون. شخص ديگرى گفت : ماست .
امام فرمود : «هيچ يك ؛ بلكه نمك! ما براى تفريح به اطراف شهر رفته بوديم . خادم ها ، فراموش كرده بودند كه نمك را همراه خود بياورند . گوسفند فَربهى را ذبح كردند؛ ولى چون نمك نبود، نتوانستيم از چيزى استفاده كنيم تا اين كه بر گشتيم» .ر . ك : الكافى : ج ۶ ص ۳۲۶ ح ۷ .

احاديث ياد شده مى تواند مبناى سياست برنامه ريزى جهت ساختن مراكز تفريحى و ورزشى در شهرسازى اسلامى باشد . البتّه بايد توجّه داشت كه در اسلام ، تفريح و ورزشِ هدفمند و مشروع ، مطلوب و پسنديده استاين موضوع در اين دانش نامه ، در ذيل مَدخل ها و عناوين مربوط، به تفصيل ، مطرح خواهد شد ، إن شاء اللّه !كه اين نكته بايد در برنامه ريزى مراكز ياد شده ، مورد توجّه قرار گيرد .


ك ـ رعايت مصالح شهروندان

آنچه در پى عنوان «اصول سياست هاى شهرسازى» آمد و بِدان اشاره شد ، تنها بخشى از اصول و ضوابط شهرسازى است كه با الهام از قرآن و احاديث اهل بيت عليهم السلام عجالتا قابل ارائه است ، و بى ترديد ، ضوابط شهرسازى ، فراتر از آن است كه در اين مقال ، فرصت پرداختن به آنها باشد. به طور كلّى در نظام اسلامى ، رعايت مصالح و منافع عمومى ، يك اصل است و بر اين اساس ، آنچه به سود عموم شهروندان است ، بايد در سياست ها و برنامه ريزى ها در نظر گرفته شود و از آنچه به زيان آنهاست ، مانند : از بين بردن فضاى سبز ، قطع درخت ، آلوده ساختن محيط زيست ، شكار بى رويّه حيوانات ، سدّ معبر ، تجاوز به راه ها و فضاهاى عمومى ، و باز كردن پنجره در حريم خانه ديگران ،اين مباحث ، به تفصيل در منابع اسلامى آمده اند .جلوگيرى به عمل آيد .


پنج . وظيفه شهروندان در آبادانى سرزمين خود و پاسدارى از آن

هر چند پاسدارى از سرزمين هاى اسلامى و آبادانى آنها ، در اصل ، وظيفه حكومت و دولت است ، ليكن بى ترديد ، دولت بدون همكارى مردم نمى تواند وظيفه خود را به خوبى انجام دهد . از اين رو ، احاديث اسلامى ، مردم را به علاقه مندى به شهر وديار خود ، همكارى با حكومت اسلامى در پاسدارى از آن ، رعايت پاكيزگى آن ، خدمت رسانى به همگان ، آبادانى و اصلاح راه ها ، ايجاد فضاى سبز ، ساختن مسجد ، ساختن سرپناه براى ره گذران ، ايجاد آتش نشانى ها ، پذيرايى از مسافران ، و دعا براى همشهريان خود، تشويق كرده اند .ر . ك : ص ۳۸۵ (فصل چهارم / وظايف مسلمانان نسبت به سرزمينشان).


شش . شهرهاى ستايش شده و نكوهش شده

در فصل ششمِ اين بخش ، شمارى از شهرها مانند : مكّه ، مدينه ، كوفه و قم ، مورد ستايش قرار گرفته اند و در فصل هفتم ، شهرهايى مانند : مصر ، بصره و اصفهان ، نكوهش شده اند كه در اين باره ، دو نكته قابل توجّه است :
نكته اوّل : بيشتر احاديثى كه در مدح و يا نكوهش شهرهاى مختلف وارد شده اند ، از نظر سند ، ناتمام اند . از اين رو ، نسبت دادن آنها به اهل بيت عليهم السلام بدون قرينه اى كه بر صحّت انتساب دلالت داشته باشد ، صحيح نيست .
نكته دوم : خوبى و يا بدى مكان ها ، مانند زمان ها ، ذاتىِ آنها نيست؛ بلكه به مناسبت پيوند آنها با رويدادهايى است كه در آنها پديد مى آيد و يا انسان هايى كه در آنها زندگى مى كنند . شيخ صدوق از ريّان بن صلت ، نقل كرده كه امام رضا عليه السلام اين ابيات را از عبدا المطلّب براى ما خواند :


يَعيبُ الناسُ كُلُّهُمُ زَماناو ما لِزَمانِنا عَيبٌ سِوانا
نَعيبُ زَمانَنا وَ العَيبُ فيناولو نَطَقَ الزَّمانُ بِنا هَجانا .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۱۷۷ ح ۵ ، الأمالى ، صدوق : ص ۲۴۳ ح ۲۶۰ .
مردم، همه از زمان خود ، عيب كنندعيبى نبُوَد زمانه را جز خودِ ما
ما عيب زمان كنيم و عيب ، از خودِ ماستگر نطق كند زمانه ، هجوش بر ماست .ترجمه منظوم را از الأمالى شيخ صدوق ، به قلم [آية اللّه ] محمد باقر كمره اى گرفته ايم . م .
بنا بر اين ، ستايش از يك شهر و يا نكوهش آن در احاديث ، مطلق (يعنى: هميشگى و بدون قيد و شرط) نيست؛ بلكه مرتبط با انسان هايى است كه در آن زندگى مى كنند . از اين رو مى بينيم برخى از روايات ، مصر ، شام يا كوفه را نكوهش مى كنند و برخى روايات ديگر ، از آنها ستايش مى نمايند.ر . ك : ص۴۵۹ (توضيح) و ص ۴۶۵ (توضيح) .اين گونه روايات ، با هم تعارض ندارند ؛ بلكه هر يك از آنها ناظر به دوران خاصى از تاريخ اين سرزمين هاست .