ساز و كار خداوند در معرفت‏ بخشى - صفحه 177

قدرت مطلقه‏ى الهى را به زعم خويش تأمين نمايند، همان‏ها هستند كه سنّت لايتغيّر و لايتبدّل الهى را به «عادت» تغيّر و تبدّل‏پذير فرومى‏كاهند و در سخن فوق واژه «به طور معمول»، تعبيرى از كاربرد «عادت» است به جاى «سببيت» اسباب طبيعى، چنان‏كه گويا سببيت اين اسباب منافى با قدرت الهى است! غافل از اين‏كه از كمال قدرت الهى است كه سببيت اين اسباب را، او خود جعل فرموده، و خود را با صفت «مسبّب» موسوم فرموده‏است.
در ادامه، تهافت ديگرى به كرسى مى‏نشيند كه نور خدادى علم و عقل هست، و علم عين كشف است، اما معلوم نامعلوم؟!
«بالاتر از همه‏ى اين‏ها نور علم و عقل است، كه ذاتشان عين كشف است... واجد شدن آن عين واجديت علم و معرفت و شناخت است و از آن‏جا كه نور علم و عقل، عطاى پروردگار متعال است، معرفت هم عطاى پروردگار خواهدبود ولى بايد توجه داشت كه عطاى نور علم و عقل به معناى عطاى علم و معرفت به شئ خاص نيست و شناخت مضاف به شئ خاص، از ناحيه‏ى خود انسان با استفاده از عطاى پروردگار صورت مى‏گيرد.» ( ش 11، ص 21)
اين عين سخن اشاعره در پردازش نظريه‏ى كسب است كه عطاى كلى قوه از خداست، اما انتساب فعل به بنده از سوى خويش است بدون اين كه هيچ تأثيرى از بنده در ايجاد فعل باشد!
عجيب اين ادعا است كه نور علم و عقل هست و كاشفيت آن‏ها هم هست اما معلوم نامكشوف است!
مضاف بر اين حتى نور علم خدادادى هم از شناخت خود خداوند عاجز است!
«اما درمورد خداى سبحان و اوصاف و افعال او، قواى ادراكى بشر - حتى نور علم و عقل - از رسيدن به او عاجز و ناتوان‏اند، پس چاره‏اى نيست جز اين كه خداوند سبحان معرفت خويش را خود به بندگانش به نحو خاص عطا كند، پس،

صفحه از 170