ساز و كار خداوند در معرفت‏ بخشى - صفحه 179

پس امر معرفت در هر درجه و مرتبه‏اى كه باشد، فعل خداوند سبحان است، با اين تفاوت كه در مرتبه‏ى اول هيچ‏گونه لزومى به خداوند سبحان نمى‏باشد. ولى در مراتب بعد، اگر بنده تسليم شد و شُكر نعمت معرفت را به‏جا آورد، خداوند متعال لزوما، درجه آن را مى‏افزايد.
«معرفت خدا فعل اوست و خدا خودش بايد خود را به بندگانش بشناساند... همين معرفت - كه فعل خداست - مراتب و درجات دارد... مرتبه‏ى اول آن همان معرفت ابتدايى اولى است كه خداوند سبحان به همه‏ى بندگانش عطا مى‏كند. آن‏گاه كه بنده‏اى از نعمت شناخت خدا و خالق خويش برخوردار شد، بايد به وظيفه خويش در قبال آن عمل كند و بندگى خويش را نشان دهد. بنابراين هر بنده‏اى كه بعد از دريافت معرفت سر تسليم فرود آورد و... شُكر نعمت بزرگ معرفت را به‏جا آورده‏است. از سويى خداوند بر خود لازم كرده‏است كه هر بنده‏اى كه شكر نعمت خداى را به‏جا آورد بر نعمت او بيفزايد.» (ش 11، ص 25-24)
ابهامات موجود در اين سخن كم نيست، به عنوان مثال ؛ آيا شُكر از وسايط فيض است يا نه؟ آيا منافى با فعل مستقيم و صُنع خداوند هست يا نيست؟ اگر نيست چه تفاوتى بين وساطت آن با وساطت ساير واسطه‏ها همانند تعليم و معلم ولو به نحو اقتضا، موجود مى‏باشد؟
وانگهى بين دو عدل تقسيم براى فرق نهادن هيچ توازنى نيست: اگر در مرتبه‏ى اول هيچ لزومى بر خداوند نيست، درمرتبه‏ى دوم چگونه است كه لزوم بر خداوند حاكم است؟
وجود لزوم بر فعل خداوند، يعنى پذيرش تأثير اسباب و نفى صُنع مستقيم خداوند در معرفت‏بخشى! و اين يعنى كرّ الى مافرّ! كه مقاله بر خلاف آن تأكيد و اهتمام داشت!
افزون بر اين، «لزوم» به چه معنا است؟ آيا به معناى فلسفى يعنى لزوم علّى و ضرورت و وجوب، مى‏باشد؟ يا معناى جديدى البته نهفته و ناگفته، منظور است؟

صفحه از 170