ساز و كار خداوند در معرفت‏ بخشى - صفحه 181

مبناى روايات معصومان مورد دقّت و بررسى قرار مى‏گرفت، چنين اختلافى در ديدگاه‏ها رخ نمى‏داد و همه در يك امر اتّفاق مى‏كردند!» (ش 12، ص 32)
چگونه نگارنده، بزرگانى چون شيخ مفيد و فيض و شيخ انصارى را اين چنين به اتهام، ضيافت مى‏نمايد؟
اولا معيار گزينش ايشان از «نظرهاى برخى از عالمان بزرگ شيعى را در اعصار مختلف» ( ش 2، ص 8) چيست ؟
اگرچه اكثر نام‏بردگان مزبور، در فقه اصغر صاحب‏نظر هستند و تضلع آنان در فقه اكبر نه بدان پايه است، و نگارنده از صاحب‏نظران ژرفاپيما در اعصار مختلف! روى برتابيده‏است، چرا؟
عنوانى عام و كلى بسان «ديدگاه‏هاى دانشمندان شيعه» براى چنين نگارشى با محتواى مجمل، مبهم و جهت‏دار، آيا مى‏تواند حقيقت را صاف و ساده در اختيار تفكيك دوستان قرار دهد؟ يا بر سطحى‏نگرى مهر صحت مى‏زند؟
گيرم كه ايشان با همين اجمال گذرا، به كُنه نظر آن بزرگواران دست يافته، و مقصود آنان همين باشد كه ايشان بيان نموده؟ آيا آن ادعا تعرّض و اتهامى بس بزرگ، به ساحت منيع آن والامقام‏ها نيست؟ كه چرا آنان فريفته‏ى فكر معتزلى و ديگران شده‏اند، و روايات را تفسير به رأى نموده و يا آن‏ها را بر سويه اعتزال‏گرايى و جز آن، انطباق داده‏اند و خود در نهايت از مرام مصدرِ پاك روايات محروم مانده‏اند و امروز به لطف سرشار شدن از سخن تفكيك‏گرايان، معلوم شده همه در اشتباه مانده‏اند؟!
شگفتا چگونه مى‏شود آن ابرانديش‏مندان را، به ناديده گرفتن روايات متهم كرد؟ نه كه آنان، شيفته و دلباخته تام روايات نبوده‏اند؟ نه كه روايات را مطالعه نمى‏كرده‏اند؟
نه كه برخى از آن بزرگان، بزرگترين و عميق‏ترين شرح و تفسيرها را به روايات ننوشته‏اند؟

صفحه از 170