ساز و كار خداوند در معرفت‏ بخشى - صفحه 183

خوانندگان گرامى بار ديگر، سخنان ياد شده را بخوانند و بررسى كنند، و به مقايسه آن‏ها با صريح روايات باب معرفت خدا بپردازند.» ( ش 12، ص 34)
در فقه‏الحديث روايات گزارش شده، چنين اظهار نظر نموده:
«در روايات از دو نوع معرفت ياد شده است. گاهى معرفت به عنوان فعل خداوند اطلاق گرديده‏است و گاهى به عنوان فعل بندگان و در حقيقت مؤمنان.... معرفت به معناى اوّل براى همه - اعم از كافر، مشرك و مؤمن - حاصل است و كفر و ايمان و شرك با وجود آن معنا پيدا مى‏كند. امّا معرفت به معناى دوم - يعنى تصديق و اذعان و اعتراف و اقرار - در حقيقت معناى ديگرى از ايمان است كه تنها در مؤمنان وجود دارد، نه در كفّار و مشركان.» (ش 12، ص 34-33)
اين كه ايمان از چه مقوله‏اى است؟ آيا از سنخ شناخت و معرفت است يا از سنخ ديگرى؟
بين انديشمندان و محققان، مباحث سودمند و ظريفى وجود دارد كه نمى‏توان با مباحث معرفتى خلط نمود و از آن موضع براى اين موضع بهره‏جويى نمود بدون اين كه مبناى سخن مستدل گردد و جوانب آن بررسى شود.
افزون بر اين، اگر هم ادعاى نگارنده صحيح باشد، به يك سويه از آن‏ها نظر دارد و نمى‏توان منظور روايات را منحصر به مطلوب نگارنده دانست و آسوده خاطر به نقد خويش از بزرگان انديشه باليد!
در پايان ضرورت دارد كه در برداشت از متون دينى جانب حزم و احتياط به شدت رعايت گردد و با نظرى همه جانبه به متون و پاى‏بندى به اصول مستحكم عقلانى، به ويژه آن‏چه در خود همين متون به آن ارجاع شده، به برداشت پرداخته شود. خود اختلاف تعبيرات از متون، در نظر دانشمندان ورزيده، حاكى از مواج بودن درياى حقيقت و ژرفاى بس عميق، و لايه‏هاى باطنى، و بطون پيچ در پيچ آن متون است، كه فرموده‏اند حديث ما بس صعب و مستصعب است و تحمل آن بر «فرشتگان مقرب و پيامبران مرسل» شايد راست آيد!

صفحه از 170