حجّيت اخبار آحاد در اعتقادات - صفحه 10

سوم. شيخ به نوعي در مباني قطع قطاع، شك وارد كرده است تا در جايي كه به مضمون و مودّاي يك روايت مشكوك است، به جهت شاذ و شارده بودنش از اعتبار آن بكاهد.
چهارم. با تمام اين تفاصيل، وي روايت را كنار نمي‌گذارد و تصريح مي‌كند كه ذكر محتواي آن به عنوان احتمال، خالي از اشكال است.
با نيم نگاهي به جملات آغازين ايشان در طليعه تفسير التبيان، مي‌توان شيوه ورود و خروج وي به حوزه تفسير را روش‌شناسي كرد. شيخ پايه آغازين سخن را در باب تفسير بر حديث ثقلين بار مي‌كند و تنها راه تفسير قرآن را حديث صحيح نبوي ميخواند، گويي فقط در پي طرحريزي يك نظام تفسيري مستقل در برابر مخالفان است و راه تبيين مفاهيم قرآن را منحصر در تفسير خاندان وحي مي‌داند.
تعبير «رواية لايدفعها احد» در توصيف حديث ثقلين و ذكر احاديث نهي از تفسير به رأي را پس از آن مي‌توان شاهدي روشن بر اين تصميم دانست.۱ جالب آن كه پس از ردّ تفسير به رأي شروع به نام بردن از مفسران عامه مي‌كند كه اين طريق ناصواب را پيموده‌اند. اين مدخل به گونه‌اي است كه اگر چشممان را از نام تفسيري آن ببنديم، گمان خواهيم كرد که اين مدخل، مقدمه يك كتاب كلامي است. در تمهيد الاصول نظر را به فكر ترجمه نموده و از برهان و استدلال سخني به ميان نياورده است.۲ در العدة نيز پاي سيره علماي طايفه را از زمان حضرت امير عليه السلام تا دوره خود به ميان كشيده است و بر پايه يك روال عرفي، تقليد عامي را جايز مي‌شمرد.۳ اصول دين را معرفت خداي متعال، عدل و معرفت نبي مي‌داند۴ . وي به عنوان شيخ طائفه مدعي است هيچ كجا نديده است که ائمه هدي عليهم السلام مقلدان را از تقليد بازدارند؛ گرچه مقلد، پيروي خود را از ايشان به هيچ دليل عقلي و شرعي‌ مستند نكرده باشد.۵ براي فهم بهتر مراد شيخ، مي‌توان به اين مجموعه اضافه كرد كه وي طريق حصول معرفت را خود اعتقاد مي‌داند، و طريقي براي علم و نظر قايل نيست؛۶ هر چند سيدمرتضي مقلد حق را، اگر از غير طريق استدلال معتقد شده بود، كافر مي‌شمرد.۷
تقيه شديد،۸ مراعات سطح عمومي و گاه تعصب مخاطب،۹ منصب‌هاي قضاي مشترك ميان عامه و خاصه، مواجهه با سيل اخبار ضعاف مجهول عامه كه در برابر هر يك از عقايد شيعه قد علم

1.. التبيان في تفسير القرآن، ج۱، ص۲۷۰.

2.. تمهيد الاصول في علم الكلام، ص۱۹۳.

3.. العدة في اصول الفقه، ج۲، ص۷۳۰.

4.. همان، ج۲، ص۷۳۱.

5.. همان.

6.. رسائل الشريف المرتضي، ج۲، ص۳۱۶.

7.. تقيه شديد اين بزرگان در فضاي خاص آن روز بغداد از مواردي است كه نبايد از آن غافل بود. نمونه را بنگريد: به شدت اختفاي عقيده در مرحوم شريف مرتضي تا آخرين لحظات عمر شريفش( لسان الميزان، ج۴، ص۲۲۳). در يك جستجوي رايانه‌اي مختصر، اين موضوع كوچك و تحريف‌هاي مربوط به آن به يك پرونده تحقيقي بدل مي¬شود.

8.. براي نمونه در جستجوي رايانه‌اي ذيل نام ابوحسين كرابيسي بنگريد به الفصول المختاره شريف مرتضي، ص۵۳؛ الامالي (مفيد)، ص۱۸؛ الافصاح، ص۱۸، كه نشانگر بحث دائمي و جدالي يك ناصبي با اين بزرگان است. در الفصول المختاره نمونه‌هاي بسياري از مراجعه گاه و بي‌گاه شيخ مفيد به مجالس مخالفان و طرح ابتدايي بحث از سوي او با ايشان موجود است. در اين مقام نمي‌توان توقع صدور حاق مطالب ديني را از سوي اين بزرگان داشت.

صفحه از 35