مينمود۱ و تلاشهاي نخستين براي ارائه يك نظام معقول و مستدل در آغاز دوره غيبت امام معصوم عليه السلام از تشيع۲ از عواملي هستند كه در تحليل موضعگيريهاي اين بزرگان ما را ياري ميكنند و هر چه بيشتر با شرايط صدور تعابير ايشان آشنايمان ميكنند تا بدون اين قراين حالي و مقامي به نقل و برداشت از كلمات ارزشمندشان نپردازيم و غايت و منتهاي سخن تشيع در بحث امامت را، به طور مثال، در خلال بحثهاي كلامي شيخ مفيد نجوييم و به او منتسب نكنيم.۳
اين جريان نسبت به تعريف و طرد و تحكيم ايشان در مواجهه با مقوله خبر واحد نيز قابل تسري و مشهود است. به تعبير مارتين مكدورت، با آن كه مفيد منكر صحت اعتبار ايمان و اعتقادي بود كه تنها بر پاية تقليد محض بنا شده باشد، همچون ابن بابويه بر اين عقيده بود كه وحي براي دست يافتن به شناخت خدا و اصول اساسي اخلاق، ضرورت مطلق دارد.۴ وي در جاي ديگر ميافزايد: آنچه براي سيدمرتضي، شاگرد شيخ مفيد باقي ميماند، اين بود كه نقش عقل را افزايش دهد.۵
نتايج بررسي آراي قدما در باب حجيت آحاد اعتقادي
1. با توجه به محفوف به قرينه دانستن ميراث حديثي شيعه در نگاه قدما، نوع روايات در نظر ايشان علم آور بوده و مبحث حجيت آحاد، اعم از فقهي و عقايدي، در فضاي حديثي شيعه چندان ثمري ندارد. اين مسأله نسبت به آحاد عقايدي كه اصولاً از همپوشاني دلالي بيشتري نسبت به آحاد فقهي برخوردارند، ظهور بيشتري دارد.
2. اصول ديني در ديدگاه ايشان، اموري است كه ما از آنها به اصول عقايد تعبير ميكنيم و در واقع، آنها را در حكم مداخل ورودي دين ميشماريم. به طور منطقي، طريق اثبات اين امور از خارج از متون ديني تأمين ميشود؛ يعني اصل توحيد، نبوت و عدل. در نتيجه، برخي تعبيرهاي ايشان مبني بر حجت نبودن سمع در اصول دين، ناظر به تفاصيل اعتقادي كه نقطه اصلي نزاع در باب حجيت آحاد عقايدياند، نيست.
3. در عدم جواز تقليد در اصول نيز، با قطع نظر از مفهوم متفاوت آن، نزد ايشان اتفاقنظري ندارند. سيدمرتضي تقليد در معرفتالله را تبعيت كوركورانه ميداند كه هيچ فهمي در آن نيست و از همين روي مقلد را در چنين وضعيتي كافر ميداند، ولي شيخ طوسي راه ميانهتري را پيموده و در صورت ناتواني از
1.. علم الحديث، ص۴۹. ايشان انگيزه گردآوري مسانيد و مجامع روايي عامه را از اساس، مخالفت با مباني تشيع ميشمرد. حجم زياد آحاد كه اجازه سربرآوردن در هيچ مسألهاي از اصول و فروع را نميدهند.
2.. ر.ک: تشيع اماميه و علم كلام معتزلي.
3.. براي نمونه بنگريد به نوع نگاه امامتي شيخ مفيد در الاختصاص به عنوان يك اثر حديثي و جنس آن را با تعاريف وي از امامت در مجموعههاي كلامي وي مقايسه كنيد. (اين نگاه كه وامدار استاد فرزانه آية الله سند است، شايسته است در تحقيقي جداگانه پيگيري و تكميل شود).
4.. انديشههاي كلامي شيخ مفيد، ص۸۳ ـ ۸۴ و نيز ص۴۱۷ و ۴۳۶.
5.. همان، ص۵۲۱.