ثم إن المكلف بها الان من الرعية صنفان: مجتهد، و فرضه الاخذ بالاستدلال علي كل فعل من افعالها و مقلد، و يكفيه الاخذ عن المجتهد، و لو بوسائط، مع عدالة الجميع، فمن لم يعتقد كما وصفناه، فلا صلاة له.۱
ضمير «ها» در «ان المكلف بها»، چنان كه شارح كتاب نيز برداشت كرده است،۲ ميتواند به معرفت بازگشت كند، نه به صلاة. عبارت «فمن لم يعتقد ماذكرناه و لم يأخذ ما اخذناه» قرينه ديگري بر اين استظهار است. ضمناً قيد الان، نيز دلالت بر فضاي ناتواني استدلالهاي كلامي دارد والا تفاوتي در توانايي مردم براي اجتهاد و تقليد در غيبت و حضور ائمه عليهم السلام در مسائل فقهي وجود ندارد.
3. محقق اردبيلي
ايشان توقع اجتهاد در معارف را براي عموم و حتي براي بسياري از خواص، تكليف بما لايطاق ميداند:
فانّها كيف تحصل الواجبات بالاجتهاد بعد معرفة اصولها بالدليل علي ماذكروه، و مقدماته التي يعجز عنها الفحول بعد تحصيل المقدمات في خمسين و ستين سنة.۳
در زبدة البيان تبيين شفافتري در مفهوم تقليد نمودهاند و نوع مذموم و ممدوح آن را در شرع از يكديگر نماياندهاند. حقيقت تقليد مذموم شرعي را به «لاتقف ما ليس لك به علم» بازگرداندهاند و تقليد ممدوح را در واقع، نوعي علم اجمالي ميخوانند:
اذ لا فرق في اتباع الدليل بين ان يكون المتبع شخصاً او غيره.۴
انصاف اين است كه در مسير كشف شيوه باورسازي ديني، عبارت ايشان در تساوي تقليد از عالم و تبعيت از دليل، بسيار قابل تأمل است. مرحوم مقدس اردبيلي ارتكاز علماي شيعه را همراه برداشت خود ميشمرد و نشانههايي در تعبيرات ايشان ميجويد:
و لهذا قالوا التقليد هو قبول قول الغير بغير دليل علي القبول، و ان تقليد الانبياء بل تقليد المجتهدين ليس بتقليد، بل استدلال كما في المجتهد لتحقيق مسألة بدليل، و انّما يقال له التقليد بمعني آخر غير المعني الذي هو مذموم غير مجوز.
1.. همان، ص۳۹.
2.. عبارت شارع محترم در پاورقـي چنين است: اي بالاجتهـاد ان كان من اهله و بالتقليد ان لم يكن من اهل الاجتهاد. با چنين برداشتي از كلام شيخ، همراه ارتكاز بسياري از عالمان ديني خواهيم شد كه آنچه ملاك است، اعتقاد صحيح است و در صورت ناتواني از اقامه برهان، تقليد از عالمان ديني نيز مكفي است.
3.. البحوث الاصوليه في مجمع الفايدة و الزبدة، ج۵، ص۵۲۳.
4.. زبدة البيان في احكام القرآن، ص۴۳۸.