حجّيت اخبار آحاد در اعتقادات - صفحه 16

2. نكته مهم ديگر، حضور جدي و پررنگ علم و معرفت در تعابير وي است؛ معرفتي كه در اصول عقايد، اضطراراً۱ از سوي خداي متعال ايجاد مي‌شود، و در تفاصيل عقايد، از طريق اخبار علم آور ائمه هدي عليهم السلام . و اين، با كفايت ظنِ حاصل از آحاد بسيار متفاوت است. به نظر مي‌رسد بحث با ايشان بايد در ادله علم‌آور دانستن آحاد صورت بگيرد يعني بحثي في المبني نه علي المبني.
3. نکته آخر، اين كه جدايي دو ساحت معرفت قلبي و اعتقاد قلبي از يكديگر به روشني در تعابير وي ديده مي‌شود؛ دقتي تعيين كننده كه كمتر به آن برمي‌خوريم و با توجه به تأثير آن در بحث آحاد اعتقادي قابل توجه است.
در تعبيرهاي محمد محسن فيض كاشاني با مرحوم استرآبادي اندكي تفاوت احساس مي‌شود:۲
انهجب علي كل مكلفٍ أن يتفقه في الدين و يتعلّم ما انزل الله جل جلاله علي نبيه...۳
البته در ادامه، تقليد را به تقليد با بصيرت و كوركورانه۴ دسته‌بندي نموده و چنان كه در ميراث محقق اردبيلي نيز به چشم مي‌خورد، فقط نوع دوم آن را مذموم مي‌خواند مرحوم فيض در ادامه، متن رساله‌اي را از خواجه نصيرالدين طوسي را در اختيار مي‌گذارد كه با مباني كلامي فلسفي خواجه بسيار متعارض مي‌نمايد. محقق طوسي در اين رساله بحث انگيز، ضرورت برهان و استدلال‌هاي كلامي را به جد زير سؤال مي‌برد.۵

5. ميرزاي قمي

عمق، نظم و گستردگي مطالب در قوانين الاصول حول اين مسأله چنان است كه هيچ محققي را از مراجعه به آن گريز نيست. ايشان پس از اثبات تقليد در فروع دين، باب تقليد در اصول دين را پيش كشيده و با تأييد فرمايش شيخ بهايي نشان داده است که مسأله اعتبار ظنون در عقايد، به جواز تقليد در اصول دين بازگشت مي‌كند. از موشكافي‌هاي ظريف اين محقق سترگ، تبيين تفاوت موجود ميان مفهوم اصطلاحي قطع اصولي و علم و قطع و يقين شرعي است. وي مدعي است قطع رياضي، نه براي عموم، كه براي خواص هم دست يافتني نيست و بر اين مدعا از قواعد شهيد، شاهد مي‌آورد. سپس وارد مقوله

1.. اين اضطرار فقط اصطلاحي است در لسان قوم در مقابل نظر، و اكتساب و ارتباطي با جبر ندارد.

2.. الاصل الاصلية، ص۱۲۰ ـ ۱۲۱. براي ترسيم اختلاف‌هاي وي با مرحوم استرآبادي ر.ك: ص۱۳۵ در ظواهر كتاب و نيز ر.ك: ص۱۴۳ در پذيرش اصل برائت.

3.. همان، ص۱۴۷.

4.. همان. تعبير ايشان از كوركورانه، عن غير بصيرة است.

5.. خواجه طوس در اين رساله ـ كه براي برخي برادران ديني نگاشته است ـ قايل به كفايت مطلق ظن شده است، شيخ انصاري نيز ـ ظاهراً ـ با توجه به همين رساله كوتاه، ‌آن را به بعضي رسائل محقق طوسي نسبت داده است. مفاد برخي تعابير و تصريحات خواجه در آن رساله عبارت است از: ۱. كمترين حد اعتقاد واجب، ترجمه شهادتين است؛ ۲. پس از تصديق رسول، لازم است وي را در صفات خدا، روز جزا و تعيين امام معصوم و تمام آنچه قرآن شامل آن مي‌شود، تصديق كند: من غير مزيد و برهان؛ ۳. لايجب عليه أن يبحث عن هذه صفات... لو لم يخطر بباله حقيقه هذه المسألة حتي مات، مات مؤمناً و لايجب عليه تعلم الادله التي حددها المتكلمون بل مهما خطر في قلبه تصديق الحق بمجرد الايمان من غير دليل و برهان فهو مؤمن و لم يكلف رسول الله العرب باكثر من ذلك...

صفحه از 35