گام (ج): واحد اعتقادي كاشفيت و حجيت ذاتي ندارد
مفهوم حجيت ذاتي در قطع چيست؟
• حجيت تابع چيست؟ (چرا خبر متواتر حجت است و واحد اعتقادي نيست؟)
• آيا ظن ممدوح كاشفيتي ندارد؟
• با فرض انكار حجيت آحاد در عقايد، در انتقال معارف ديني به بن بست نميرسيم؟
• آيا در شرع دستوري نسبت به تبعيت ظن در عقايد وجود دارد؟ (شواهد قرآني و روايي)
• بررسي نظريه اعتقاد اجمالي به نفس الأمر واقع در فرمايش مرحوم صاحب كفايه.
• آيا برهانها قطعآورند؟ مواجهه با معصوم چطور؟
• ثمره و حد قطعهاي برهاني چيست؟
گام (د): اثر عملي در عقيده وجود ندارد، تعبد در عقايد بيمعناست
معرفت چيست، عقيده چيست؟ (آيا اطلاق معارف به عقايد صحيح است؟)
• موطن معرفت و اعتقاد كجاست؟ (وجود شناسي باورها در انسان)
• آيا اعتقاد و معرفت در قرآن و روايات، قابل تفكيكاند؟
• مطلوب شرع، معرفت است يا عقيده و يا هر دو؟
• تعبد در معرفت بيمعناست، در اعتقاد چطور؟
• تعبد به ظن در مكانيسم باورسازي چه جايگاهي دارد؟
هدف از طرح اين سؤالات، جهتگيري ذهن مخاطب و ترسيم مسير حل مسأله بوده است. در سير پژوهش، تلاش شده است در نظمي خاص به اين پرسشها پاسخ مطلوبي داده شود؛ اما نه لزوماً به همه آنها. اين پرسشها در حكم فهرست پيشنهادي جهت تحقيقهاي بعدي در اين پرونده و پروندههاي مشابه خواهد بود. اگر به جنس سؤالات طرح شده در هر گام، نگاهي ساختاري داشته باشيم، پرسشهاي سه بند نخست را از يك جنس و پرسشهاي بند آخر را از جنس ديگري مييابيم. در سه بند نخست، به گزارههاي پايهاي در قول به عدم حجيت، نگاهي مبنايي شده است و اصل مباني اصولي در اصطلاحات قطع، ظن و حجيت مورد كاوش قرار گرفته است؛ در حالي كه در پرسشهاي گام آخر، با پذيرش مبناي اصولي در مورد قطع و ظن و حجيت، تلاش شده است براي ظنون عقايدي اثري عملي ترسيم شود تا دليل حجيت مطلق آحاد، حوزه عقايد را نيز بپوشاند. از اين روي، پرسشهاي سه گروه نخست را ميتوان في المبني دانست و به پرسشهايي از مباني مخالفان ترجمه كرد. و دسته آخر را علي المنبي خواند و به پرسشهايي بر اساس مباني مخالفان برگرداند.
پرسشهايي از مباني مخالفان
بررسي مفهومي اصطلاح قطع
با مراجعه به هر كتاب اصولي، به دفعات با اين جمله مواجه ميشويم كه حجيت علم ذاتي است. آنچه نزد اصوليان در اين عبارت از علم برتافته ميشود، همان مفهوم قطع است؛ حالتي كه در آن، احتمالات