حجّيت اخبار آحاد در اعتقادات - صفحه 26

قطع اصولي ـ چنان که تصريح بزرگان به آن است۱ ـ حالت سكون و اطمينان و آرامش نفساني در نهاد آدمي است كه در شكلگيري آن، حتماً زمينه‌هاي دروني كاملاً دخيل‌اند؛۲ يعني مي‌توان با داشتن زمينه‌هاي عدم پذيرش، به قطعي‌ترين اسناد نيز ركون و اطمينان پيدا نكرد؛ در حالي كه با تدارك زمينه‌هاي دروني، چنين آرامشي بدون نياز به انضمام قراين قطعي فراوان، بسيار سريع‌تر از حالت قبل صورت مي‌پذيرد. از اين مسأله مي‌توان به خلط قطع‌ سندي با قطع اعتقادي ياد كرد. پيگيري قطع به سند وظيفه اولي علم رجال است و قطع به محتوا در حيطه و حوزه علم كلام و عقايد. باور كردن يك مطلب نياز به معدات و مقدماتي دارد كه در هر فرد مختلف است و از آن جمله، ميزان قطعيت صدور آن كلام است. نظام باورسازي و معرفت زايي انسان‌ها در گروه مجموعه عواملي است كه شرح آن از عهده اين مجموعه خارج است، فراموش نكنيم كه هيچگاه در مواجهه با خود معصوم عليه السلام ـ آن چنان كه مخالفان حجيت آحاد عقايدي دائماً ادعا مي‌كنند ـ نيز فرآيند قطع به صرف انعقاد كلام به سادگي كامل نمي‌شود. كي و كجا اطلاع قطعي از صدور فرمايش امام عليه السلام باعث ايجاد قطع به مودّاي آن بوده است؟ مگر آن كه منظورمان فقط قطع به صدور كلام باشد. خبر واحد قطعاً به ميزان خبر متواتر اطمينان‌زايي ندارد. اما اين عقب افتادگي و ضعف فقط در زمينه انتساب خبر به معصوم عليه السلام است و جريان اعتماد به محتواي يك خبر، فقط در گرو سند آن نيست تا بتوانيم تمام بار سندي آن را بر دوش متن حديث بگذاريم. از همين روست كه بسياري فيلسوفان، براهين فلسفي را مقدمات حصول معرفت دانسته‌اند۳ و حتي بسياري بزرگان ديگر، چون شيخ مفيد نيز در تعريف خبر متواتر، از اندماج مفهوم عرفي اطمينان گريزي نداشته‌اند:
ان المتواتر المقطوع بصحته في الاخبار هو نقل الجماعة التي يستحيل في العادة أن تتواطأ علي افتعال خبر...۴ .

بررسي مفهومي اصطلاح ظن

سعه معنايي لغت ظن، معاني مختلفي همچون علم و يقين را نيز در بر مي‌گيرد.۵ كاربرد ظن در قرآن، به معناي علم، نزد لغت‌شناسان امري شناخته شده است.۶ برخي از ايشان ظن را به دو معناي شك و يقين بازگردانده‌اند.۷ در نهايت، مي‌توان گفت در ريشه ظن، نوعي باور بي‌بنياد نهفته كه فرد

1.. ر.ك: مقدمه تسنيم، ص۱۵۶.

2.. ر.ك: قوانين الاصول، ج ۱، ص۴۵۵. ايشان، به طور مفصل، به اين موضوع پرداخته است.

3.. مقاله پيشين از آية الله سند نمونه‌هايي از اين دست را نفصيل داده است.

4.. اوائل المقالات، ص۸۹.

5.. ر.ک: المفردات، ص۵۳۹.

6.. مجمع البحرين، ج۶، ص۲۷۹ ـ ۲۸۰.

7.. لسان العرب، ج۸، ص۲۷۳.

صفحه از 35