يكسان گرفت، اما نميتوان تأثير آن يك خبر را و بالطبع كاشفيت نسبي آن را نيز ناديده گرفت. كاشفيتي نسبي كه حجيتي ناقص به دنبال ميآورد. سيره عقلا نيز حاكي از ترتيب اثر دادن ايشان به امارات مختلف به ميزان كاشفيت يا واقع نمايي نسبي آنهاست. فقط ميماند عدم وجود تأثير عملي در باب عقايد كه در بخشهاي بعد به آن خواهيم رسيد. حلقه نهايي بحث كه با جستجوي اثر عملي در عقايد كامل خواهد شد.
ريشهيابي بخش دوم اشكال
اين بخش از فرمايش ايشان ريشه در تحليل خاصي از فرآيند عقيده و باورسازي در نهاد انسان دارد؛ تغييري كه در آن، اعتقاد به يك موضوع در واقع، همان علم به آن است؛ تحليلي فلسفي كه از اتحاد علم و عالم و معلوم سرچشمه ميگيرد. مرحوم شيخ محمدطاهر آل الشيخ راضي از شارحان كفاية الاصول اين نكته را ذيل مخالفت مرحوم آخوند با حجيت ظنون در عقايد شرح و تبيين دقيقي نموده است:
ان العقل و النقل دلّا علي لزوم المعرفة، و هي العلم و لذلك لايجوز الإكتفاء بالظن فيما يجب معرفته، و العلم به عقلاً كمعرفته تبارك و تعالي، لأنّ العلم هو الهيئة النورانيّة التي تتجوهر بصورتها النفس المجردة من الظلمة، و هو التصديق و الإذعان النفسي و هو حقيقة الايمان الموجب للخلود في نعيم الآخرة و هو المعرفة التي اوجبها العقل، و من الواضح انّ الظن لكونه مشوباً باحتمال الخلاف لايكون مجرّداً عن الظلمة.
مشخصاً اين قلم در اين تحقيق مختصر درصدد نقد و بررسي مبنايي اتحاد عالم و معلوم نيست، بلكه در ادامه فقط خواهد كوشيد از جهت شواهد قرآني و روايي جدايي مقوله معرفت و كشف قلبي را ـ كه انفعال قلب است ـ ، از مقوله اعتقاد قلبي ـ كه عمل اختياري فرد عالم است ـ ، به تصوير كشد. اگر بتوانيم ثابت كنيم، اعتقاد، عمل قلب و فعلي اختياري است كه مكلف نسبت به آن وظيفهمند بوده و منفعل نيست، هم پاسخ قسمت دوم اشكال آيةالله لاريجاني را فراهم آوردهايم و هم حلقه نهايي حجيت ظنون را تكميل كردهايم. با تصور اثر عملي در حوزه عقايد، دست پرمهر سيره عقلا بر سر ايشان نيز كشيده خواهد شد.
پرسشهايي بر اساس مباني مخالفان
در اين مرحله با پذيرفتن بار معنايي اصطلاحهاي ظن و قطع در علم اصول، و ناتواني ظنون در بهرهمندي از هرگونه حجيت ناقص بحث را علي المبني پي خواهيم گرفت تا با به تصوير كشيدن عمل قلب، دليل سيره عقلا را شامل اين دسته روايات نيز بدانيم:
شواهد جدايي اعتقاد از معرفت
الف) شواهد لغوي
به كار بردن لغات خارج از فضاي وضع اولي آن، كار صحيحي نيست؛ هر چند اين جا به جايي با