حجّيت اخبار آحاد در اعتقادات - صفحه 34

مرحوم علامه طباطبايي در چند موضع از الميزان تصريح فرموده‌اند كه تبعيت از هوي فقط در جوارح نيست، بلكه در قلب انسان با وجود حضور علم رخ مي‌دهد.۱ مرحوم نعماني در الغيبة۲ و ملاصالح مازندراني در شرح اصول الكافي۳ نيز تبعيت هوي را در موطن قلب گرفته‌اند. از متقدمان نيز شيخ طوسي را مي‌توان از قايلان به اين نکته دانست.۴
3) آيه اثم قلب:
(وَلاَ تَكْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ).۵
يكم) در كتمان، علم وجود دارد؛
دوم) كتمان علم، گناه، قلب معرفي شده است؛ با آن كه ظاهر كتمان از جوارح نيز سر مي‌زند.
4) تقواي قلب:
(ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ).۶

ج) شواهد روايي

دقت شود كه نقطه نزاع عمل قلب نيست، چه در آن نزاعي نيست؛ بلكه مسأله عمل قلب بر اساس معرفت وارد بر‌ آن است؛ و الا بر اساس مبناي فلسفي ياد شده نيز مي‌توان رؤيت نوراني قلب را نفس عمل تصديق معرفي كرد.
1. روايات پذيرش معرفت فطري توسط قلب در اين دسته روايات شاهد اعلان عجز مكلفان از تحصيل معرفت هستيم و در مقابل آن، اعتقاد و عقد قلب به معرفت پديد آمده به عنوان تكليف عباد معرفي مي‌شود. اين روايات به تصريح محدثان بزرگي، به سر حد تواتر رسيده‌اند و به هيچ وجه قابل خدشه سندي نيستند.۷ اين دسته روايات جملگي مضمون واحدي دارند و يك صدا فرياد

1.. الميزان، ج۶، ص۲۴۳: واتخاذ الاله غير القول بالألوهية الا من باب الالتزام، واتخاذ الاله ‌يصدق بالعبادة والخضوع العبودي. و نيز ر.ک: ج۷، ص۲۱: فان الانسان وان كان يميز الحق من الباطل فطرة الله التي فطر الناس عليها، وكان تلهم نفسه مجوزها وتقواها غير ان تقوتيه جانب الهوي وتأييده روح الشهوة والغضب من نفسه تولد من نفسه ملكة الاستكبار عن الحق، والاستعلاء علي الحقيقه فتنجذب نفسه اليه... ويلبس الحق بالباطل وهو يعلم. و نيز ر.ک: ج۹، ص۲۴: نعم ربما اخطأ الانسان طريق الحق في اعتقاد او عمل... وقال: (أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ...) . و از همه واضح‌تر ر.ک: ج۱۲، ص۷۹: و هم قد اعتقدوا ضد الصواب الذي هو الجهل.

2.. كتاب الغيبة، ص۳۷.

3.. شرح اصول الكافي.

4.. التبيان في تفسير القرآن، ج۷، ص۴۹۲.

5.. سوره بقره، آيه۲۸۳.

6.. سوره حج، آيه۳۲.

7.. ر.ک: شرح اصول الكافي، ج۵، ص۴۸؛ اثبات الهداة، ج۱، ص۵۳ مرحوم شيخ حر پنجاه و شش روايت در اين باب ذكر مي‌كنند. و همچنين مصابيح الانوار، ج۲، ص۲۵۴ ـ ۲۵۵.

صفحه از 35