يكم. ظواهر آيات غير فقهي قرآن؛ غير از آيات الاحكام، كليه ظواهر قرآني كه نصّ در مطلب نيستند، مشمول ظنون عقايدياند.
دوم. ظواهر احاديث متواتر معارفي؛ اين دسته، اگر چه از لحاظ سندي قطع آفريناند، اما از حيث دلالي جزء ظنون به حساب ميآيند.
سوم. كل روايات آحاد غير فقهي؛ كه بخش عمده پرونده را تشكيل دادهاند.
چهارم. استماع مستقيم راوي؛ بهرههاي شفاهي راويان نيز در حوزه مسائل عقايدي از مشكل ظهور و ابهامات دلالي در امان نيست.
تأثير مباني رجالي در پرونده آحاد عقايدي
با عنايت به دو مبناي مطرح موجود در ميان رجاليان (موثوق السند و موثوق الصدور) اين تذكر ضروري مينمايد كه انتخاب هر يك از اين مباني، تأثيري در نوع نگاه ما به اصل حجيت ظنون ندارد. در واقع، مبحث حجيت احاد عقايدي نسبت به موضع گيريهاي رجالي، بحث را علي المبني دنبال ميكند. موضوع بحث حجيت آحاد عقايدي، فقط ظنون غير فقهي است؛ حال اين ظن برآمده از هر مبنايي باشد، در اصل بررسي حجيت آن دخلي ندارد، اگرچه در مبناي موثوق الصدور با توجه به شيوه جمعآوري قراين و نوع نگاه متن محور به ميراث مكتوب روايي و رجالي شيعه و بهرهمندي از جريانهاي همسو و مكمل در تاريخ حديث، روايات بيشتري از چرخه ظنون به گردونه قطع منتقل ميشوند و از ايشان رفع اتهام ميگردد.
تاريخ نگاري پرونده آحاد عقايدي
با تقسيمبندي دورههاي تاريخي به سهبازه متقدمان، متأخران و معاصران، قادر خواهيم بود افزايش نموداري مسائل مربوط به آحاد اعتقادي را از لحاظ كميت و كيفيت از نگاه بگذرانيم و به اين شكل عوامل مختلف مؤثر در موضعگيريهاي گوناگون اصوليان بزرگ را در هر دوره، به تدريج مورد تحليل و كاوش قرار دهيم. زيرساختهاي كلامي، حجم بهرهمندي از كتابخانهها و ميراثهاي مكتوب شيعي و ميزان اعتماد به آنها، چالشهاي اجتماعي و موضعگيريهاي سياسي، مناصب عمومي و مبناهاي اصولي، هر يك از عوامل تأثيرگذاري هستند كه ردّ پاي آنها در موضعگيريهاي عالمان بزرگ شيعي در طيّ قرون متمادي كاملا مشهود است.
متقدمان
بررسي آراي قدما، به نوعي به اصطلاح شناسي واژگان كليدي پرونده احاد عقايدي همچون خبر واحد، ظن، تقليد و عقايد ميانجامد؛ واژگاني كه در بستر زمان، به تدريج دستخوش تطورات مفهومي بنياديني شدهاند و از فراز و نشيب استعمالي و اصطلاحي برخوردارند.
در اين بخش با بررسي شواهدي كه از ميان آثار متقدمان سترگ تشيع در جهت اعلان مخالفت ايشان با حجيت آحاد در اعتقادات استفاده شده است، نشان خواهيم داد كه اين شواهد به تنهايي، نه تنها