يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ)1 که اين خود دليل بر آن است که از نزد خداوند فرو فرستاده شده و سخن بشري نيست؛ زيرا اگر گفتاري همانند گفتار آدميان بود، هر آينه در آن، اختلاف و دگرگوني به چشم ميخورد: (أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا)؛2شبهه انگيز بودن، به اين معنا که گفتار يا کرداري، بر اثر احتمالاتي چند، شبهه برانگيز باشد و مقصود اصلي پنهان گردد. در سوره بقره آمده است: (إِنَّ البَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا).3در آيه 7 از سوره آل عمران «متشابهات» به همين معناست.4
عدم انحصار در تقسيم آيات به محکم و متشابه
ايشان در کتاب علوم قرآني، به صورت گذرا، و در موسوعه التمهيد، به تفصيل، نوع سومي بر اين تقسيم ميافزايد و آيات قرآن کريم را بر سه دسته محکم، متشابه و مبهم تقسيم ميکند و مينويسد:
محکم هر سخن و گفتاري که رسا و شبهه ناپذير باشد و مورد کج فهمي قرار نگيرد، چنان گفتار و حتي کرداري را محکم گويند؛۵ مبهم، سخني است که نارساست و نياز به تفسير دارد تا رفع ابهام شود.۶ متشابه از ريشه «شبه» اسم مصدر به معناي «مثل» و يا «شبه» مصدر به معناي همانند بودن گرفته شده است، که اين همانندي مايه شبهه ميگردد. متشابه احتمال چند معنا دارد که همين موجب شک و شبهه ميشود.۷
آيةالله معرفت در باره فرق «متشابه» و «مبهم» ميگويد که متشابه نياز به تأويل دارد و حال آن که مبهم نياز به تفسير دارد؛ زيرا در مبهم هيچ تشابهي وجود ندارد و نيز محل ترديد و شبهه نيست.۸ البته در تشابه نياز به تفسير و تأويل است. تفسير براي رفع ابهام و تأويل براي دفع شبهه است؛ اما تفسير مبهم فقط رفع ابهام است.۹ آيةالله معرفت رابطه بين تشابه و ابهام را از نوع عموم و خصوص من وجه ميداند.۱۰
آيةالله معرفت آيه 24 از سوره انفال را متشابه و مبهم ميداند: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ)، دو سؤال پيش روي خواننده است: 1. چرا مبهم؟ 2. چرا متشابه؟ استعاره ژرف و عميق، آن هم از نوع تمثيلي
1.. سوره زمر، آيه۲۳.
2.. سوره نساء، آيه۸۲.
3.. سوره بقره، آيه۷۰.
4.. علوم قرآني، ص۲۷۲.
5.. همان، ص۲۷۱ ـ ۲۷۲.
6.. همان، ص۲۷۳.
7.. همان؛ التمهيد، ج۳، ص۶.
8.. ر.ک: علوم قرآني، ص۷ ـ ۱۱.
9.. همان، ص۲۷۳؛ التمهيد، ج۳، ص۷.
10.. التمهيد في علوم القرآن، ج۳، ص۹ ـ ۱۲.