نقش متون دينی در تبيين معانی واژگان روايات - صفحه 69

زماني مي‌توان به فهم نهايي و دقيق واژه نايل آمد که علاوه بر مراجعه به کتب لغت، در احاديث و آيات مشتمل بر آن واژه کاوش نمود و معناي واژه در کتب لغت را با معناي قرآني و يا روايي آن سنجيد. آن گاه، مي‌توان به مقصود واقعي واژه رسيد. اين مسأله گاهي باعث تغيير فهم از معناي يک واژه مي‌شود. واژه جهل از اين نمونه است. برخي از مهم‌ترين معاني واژه جهل از ديدگاه روايات بدين شرح است:
ـ عدم هماهنگي بين علم و عمل.۱
ـ جستجوي چيزهاي بي فايده.۲
ـ پرس و جو از چيزهاي بيهوده.۳
ـ فاش سازي تمام دانسته‌ها.۴
ـ رغبت در امور محال.۵
ـ بدون رسيدن فرصت به کاري اقدام کردن.۶
ـ ستمگري.۷
ـ دشمني با مردم.۸
ـ زياده‌روي در جمع مال و ثروت.۹
ـ خنده بدون تعجب.۱۰
با توجه دقيق در اين موارد متوجه مي‌شويم که ندانستن و عدم آگاهي ـ که معناي متداول جهل است ـ در اين مصاديق ملاحظه نمي‌شود. موارد مذکور، معانيِ متفاوت و فراتر از ندانستن دارند. کارهاي جاهلانه (مانند مثال‌هاي مذکور) و ندانستن، گرچه مرزهاي مشترک معنايي با هم دارند، ولي تفاوت‌هاي معنايي آن‌ها نيز قابل ملاحظه است. از اين شيوه مي‌توان در فهم واژگان مبهم قرآني نيز بهره گرفت؛ مثلاً از ابن ابن عباس نقل شده است که:
من نمي‌دانستم «فاطر السماوات و الارض» به چه معناست تا اين که از کلام دو عرب ـ که بر سر مالکيت چاهي نزاع داشتند ـ آن را فهميدم. يکي از آن دو به ديگري گفت: انا فطرتها اي ابتدأتها؛ يعني من شروع به حفر چاه کردم.

1.. العقل و الجهل في الکتاب و السنه، ص۲۰۶.

2.. تحف العقول، ص۳۱۷.

3.. همان، ص۳۱۷.

4.. العقل و الجهل في الکتاب و السنه، ص۲۰۷.

5.. همان، ص۱۶۹.

6.. معاني الاخبار، ص۴۰۱.

7.. العقل و الجهل في الکتاب و السنه، ص۲۰۹.

8.. همان، ص۲۰۸.

9.. الکافي، ج۲، ص۶۶۴.

صفحه از 77