«من سمع شيئاً من الثواب...»۱ يكي از سه احتمال را برگزيده و تقويت مينمايد.۲
گاهي نيز از ميان معاني محتمل براي يك واژه، به جهت قابل قبول بودن همه آنها، هيچ يك را ترجيح نداده و انتخاب هر كدام را به خوانندهاش واگذار ميكند؛ همچون واژه «روح» در حديث «ابشر بروح وريحان...»۳كه آن را با فتح راء به معناي راحتي و با ضم آن به معناي رحمت يا زندگي دائم دانسته و با بيان دلايلي قرآني و حديثي، هر دو معنا را محتمل و صحيح ميداند.۴
2. توجه به قواعد ادبيات عرب:
كاربرد قواعد ادبيات و صرف و نحو در برداشت معناي صحيح از حديث بسيار مهم و اساسي است. شيخ بهايي ـ كه خود اديبي تمام عيار است و با تأليف كتاب الصمديه في النحو، اين توان علمي را اثبات كرده است ـ در بسياري از تلاشهاي فقه الحديثي خود از اين قواعد بهره برده و مخاطب خويش را بهرهمند ساخته است. در آثار او، بويژه در حوزه احاديث فقهي ـ كه دخالت قواعد صرف و نحو در تعيين حكم شرعي تأثير جدي دارد ـ به اعراب كلمات،۵ تعيين مرجع ضمائر۶ ، ظروف و متعلقات آن۷ ، افاده عموم كردن نكره در سياق نفي۸ و ساير نكات ادبياتي۹ ميپردازد.
3. توجه به فهم عالمان اسلامي:
براي فقيهي چون شيخ بهايي ـ كه خود از عالمان بزرگ اسلام است ـ طرح آراي دانشمندان شيعه و سني و نقد و بررسي آنها و در نهايت، ارائه نظر خويش، روشي عالمانه و جالب توجه است؛ به عنوان نمونه، به هنگام اختلاف فهم عالمان شيعه و سني از آيات و روايات در باره جزئيت مَسح يا غَسل براي وضو، آراي عالمان بسياري همچون زمخشري، ابن عربي، علامه و محقق حلي و شهيد اول و ثاني را مطرح كرده و در پايان، نظر خود را بيان نموده است.۱۰ وي حتي در بيان معناي كَعْب (برآمدگي استخوان پا) از الفاظ به كار رفته در حديث ـ كه شناخت آن براي مسح پا مفيد است ـ به عبارت ابو علي سينا در كتاب قانون استشهاد ميكند.۱۱
1.. همان، حديث سي و يكم، ص۳۸۱.
2.. همان، و مانند آن در معناي جنازه احتمالاتي را مطرح ميكند ( الحبل المتين، ص۲۳۴).
3.. اربعين شيخ بهايي، ص۴۶۱، حديث سي و نهم.
4.. همان، ص۴۶۳.
5.. الحبل المتين، ص۲۱۲ و ۳۲۳.
6.. همان، ص۲۵۹ و ص۶۸۸.
7.. همان، ص۳۲۳ و ص۶۸۸.
8.. همان، ص۱۷۸.
9.. همچون امكان تقدم جزا بر شرط كه در معناي آيه شريفه (وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ ) تأثيرگذار است (اربعين شيخ بهايي، ص۲۶۶).
10.. اربعين شيخ بهايي، ص۱۲۱ الي ص۱۳۹.
11.. همان، ص۱۳۶.