معناي اوّل، منحرف شدن از راه حق و معناي دوم، به دوش افکندن (تير و کمان): إنتَکبَ الرجلُ کنانتَه و قوسَه، و تَنَکبَها: ألقاها علي منکبِه.۱ هر دو معنا در اين عبارت، محتمل است، بويژه معناي دوم که با جملات قبل زيارت، سازگاري کامل دارد و معناي جمله چنين ميشود: «زين بستند و لگام زدند و (تير و کمان) بر دوش افکندند». تمام اين فقرات، آمادگي براي سفرِ جنگي را ميرسانند.۲
ب) تصحيف معنوي
تصحيف معنوي بدين معنا نيست که در مضمون و مفاد حديث تصحيف رخ دهد. درايهنويسان به حديث زير مثال زدهاند:۳ از ابوموسي محمد بن المثني العنزي نقل شده که گفت: «نحنُ قومٌ لَنَا شَرَفٌ نَحنُ عَنزه صَلّي اِلَينَا رسولُ اللهِ»۴ که راوي لفظ «عَنَزَة» را ـ که مراد عصاي کوتاه است ـ در حديث «کانَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله يجْعَلُ الْعَنَزَة بَينَ يدَيهِ إِذَا صَلَّي»، به (عَنْزَة) که نام قبيله خود راوي است، تصحيف نموده و مفاد حديث را ـ که حاکي از نماز گزاردن رسول خدا صلي الله عليه و آله به طرف عصاي خويش است ـ به نماز گزاردن رو به قبيله عنزه تغيير داده است.۵ البته احتمال اينکه به قصد و عمد از سوي راوي تغيير يافته باشد، بعيد نيست، که در نتيجه، از نمونههاي تحريف خواهد بود.
تصحيف معنوي گاهي در حد تعارض و تضاد ميان دو معناست، مانند مثال فوق و گاهي هم تصحيف تفاوت معنايي چنداني ايجاد نميکند و هر دو ضبط ميتواند درست باشد؛ براي نمونه، ميتوان حديثي را که از طريق ابن عباس نقل شده، ياد کرد. از وي نقل شده که گفته است: «لَوْ لَا نَهْيهُ عَنْهَا مَا احْتَاجَ إِلَي الزِّنَا إِلَّا شَفًا؛۶ اگر منع خليفه از متعه نبود، کسي دچار زنا نميشد، جز اندکي از مردم». هروي و ابن اثير آن را در کلمه «شفي» آوردهاند.۷ ابن ادريس گويد: برخي از اصحاب ما، آن را تصحيف و به قاف و ياي مشدده (شَقِي) نقل کردهاند؛۸ مثلاً در الطرائف آمده است:
لَوْ لَا نَهْيهُ عَنْهَا مَا احْتَاجَ إِلَي الزِّنَاءِ إِلَّا شَقِي.۹
1.. لسان العرب، ج۱، ص۷۷۲.
2.. «درنگي در واژه «تَنَقَّبَتْْ» در زيارت عاشورا» ص ۴۵.
3.. نهاية الدراية، ص۳۰۵؛ الرعاية، ص۱۱۱.
4.. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله يجْعَلُ الْعَنَزَةَ بَينَ يدَيهِ إِذَا صَلَّي». (الكافي، ج۳، ص۲۹۶، باب ما يستتر به المصلي ممن يمر بين يديه). امام صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله ، عصاي كوتاهي در هنگام نماز در مقابل خود قرار ميداد. در حديث ديگري، امام صادق عليه السلام از پدر بزرگوار خود روايت كرده كه ميفرمايد: «كَانَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله عَنَزَةٌ فِي أَسْفَلِهَا عُكَّازٌ يتَوَكَّأُ عَلَيهَا وَ يخْرِجُهَا فِي الْعِيدَينِ يصَلِّي إِلَيهَا». رسول خدا صلي الله عليه و آله عصايي داشت كه دستهاش از آهن بود و بر آن تكيه ميكرد. در عيد فطر و عيد قربان آن را بيرون ميآورد و به طرف آن نماز ميكرد منلايحضرهالفقيه، ج۱، ص۵۰۹، باب صلاة العيدين.
5.. وصول الاخيار، ص۱۱۹؛ محاسن التأويل، ص۱۲۶.
6.. مجموعه ورام، ج۱، ص۲۱.
7.. النهاية، ج ۲، ص ۴۸۸؛ لسان العرب، ج ۱۴، ص ۴۳۷.
8.. السرائر، ج ۲، ص ۶۲۶ .
9.. الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، ج ۲، ص ۴۵۹.