آفت تصحيف در روايات و راهکارهاي شناسايي آن - صفحه 26

در الکافي و المحاسن۱ در همين حديث، به جاي «و حبالک»، و «خيامک» است؛ يعني خيمه‏ات را بردار، از جهات دفع سرما و گرما و تصحيف از نساخ شده است... و «ابرتک»؛ يعني سوزن و ريسمان را بردار، از جهت دوختن رخوت، و از قلم نساخ اين کتاب افتاده است و در الکافي و المحاسن برقي هست و محتمل است که صدوق انداخته باشد و اکتفا به «محرزک» کرده باشد، و ريسمان‌ها بردار، از جهت دوختن و سر دوز، و درفش و جوال دوز و امثال اينها بردار، از جهه دوختن مشک و جوال و غير آن؛ اگر چه غالبا اطلاق بر چيزي مي‏کنند که پوست را به آن مي‏دوزند؛ مانند درفش و سوزن بزرگ و اظهر آن است که نساخ انداخته باشند،... برقي ذکر کرده است که بعضي از مشايخ در اين حديث روايت کرده‏اند لفظ «و فرسک»، يعني با اسب به سفر رو که بهترين مرکب‌هاست در سفر؛ اگر بسيار دشمن باشد صاحبش را بيرون مي‏برد، و در بعضي از نسخ «و قوسک» است، يعني چنان‌که در المحاسن است و ظاهراً نساخ تصحيف کرده‏اند؛ يعني کمان و تير نيز با خود بردار.۲
در حديثي از امام باقر عليه السلام در باره زمان شهادت حضرت فاطمه عليها السلام آمده است:
تُوُفِّيتْ وَ لَهَا ثَمَانَ عَشْرَه سَنَه وَ خَمْسَه وَ سَبْعُونَ يوْماً۳؛
حضرت فاطمه عليها السلام به هنگام رحلت هجده سال و هفتاد و پنج روزه بود.

علامه شوشتري بر اين باور است که در اين حديث، با توجه به قراين، کلمه تسعون به سبعون تغيير يافته است.۴ محدث قمي نيز مي‌نويسد:
صدر روايت سبع، يعني هفت بوده، تصحيف به تسع، که نه است. و غفلت از اين تصحيف شده و در باب نهم آن حديث ذکر شده و اين تصحيف شايع است، به جهت شباهتي که ما بين لفظ سبع و تسع است بخصوص در خطوط قديم و به همين ملاحظه بعضي جمع کرده‏اند ما بين رواياتي که در باب وفات حضرت فاطمه ـ صلوات اللَّه عليها ـ وارد شده که در بعضي روايات است که آن مخدّره در سوم جمادي الآخر وفات فرموده و در روايات ديگر است که مدّت مکث آن حضرت در دنيا بعد از پدر بزرگوار خود، هفتاد و پنج روز بوده که در ايام البيض جمادي الاولي واقع مي‏شود؛ گفته‏اند که روايت خمسة و تسعين بوده تصحيف شده به خمسة و سبعين؛ يعني آن حضرت نود و پنج روز بعد از پدر بزرگوار خود مکث کرد و بنا بر اين، وفات فرموده در سوم جمادي الآخره.۵

پيامدهاي تصحيف

بدون ترديد، بسياري از احاديث معصومان عليه السلام تصحيف شده و نقل درست آن به دست ما نرسيده است که اين امر آثاري را در پي داشته و خواهد داشت. در اينجا به برخي از آنها اشاره مي‌شود:

1.. الكافي، ج۸، ص۳۰۳، ح۴۶۶؛ المحاسن، ج۲، ص۳۶۰، ب۲۲.

2.. لوامع صاحبقراني، ج‏۷، ص۳۶۲.

3.. الكافي، ج۱، ص۴۵۷.

4.. الاخبار الدخيلة، ج۱، ص۵۱.

5.. نزهة النواظر في ترجمة معدن الجواهر، ص۹۲؛ ر.ک: شفاء الصدور في شرح زيارة العاشور، ج۱، ص۸۰ .

صفحه از 39