گفتني است اين کلام شهيد مطهري براي ديگر صاحبنظران نيز بابي گشود که در نسبت خطبه 228 به امام علي عليه السلام به ديده ترديد بنگرند و با انکار انتساب آن به امام عليه السلام ، به گمان خود، از باور شيعه در باره خليفه دوم دفاع کنند.۱ در صورتي که اگر در سخن شهيد مطهري تأمل شود، متوجه ميشويم که دليل او در اين نظر، روايتي است که طبري در تاريخش نقل کرده است و اين گزارش با نتيجهاي که از آن گرفته شده است، مغايرت دارد؛ زيرا نه تنها در گزارش طبري، بلکه در تمام نقلهاي خطبه به صراحت آمده است که جملات ياد شده بر زبان امام علي عليه السلام جاري شد و حضرت آن اوصاف را ايراد فرمودند. تنها نکته موجود، آن است که امام عليه السلام اين کلمات را با واسطه و به نقل از دختر ابيحثمه ايراد فرمودند و اين، غير از آن چيزي است که شهيد مطهري و ديگران از گزارش طبري برداشت کردهاند.
همچنين آيت الله جعفر سبحاني در گفتگوي مکتوبي که با «صالح بن عبد الله الدرويش» انجام داده است، اين انتساب را نپذيرفته و نوشته است:
آنچه از گزارش طبري ظاهر ميشود، آن است که اين خطبه از کلمات امام عليه السلام نيست، بلکه از سخنان دختر ابي حثمه است و امام عليه السلام تنها در دو کلمة «ذهب بخيرها، نجا من شرّها» او را تصديق نمود. ۲
وي در ادامه، خطاب به صالح بن عبد الله الدرويش مينويسد:
آيا صحيح است به کلامي استدلال شود که گويندهاش شناخته شده نيست و معلوم نيست که آيا از بافتههاي مغيرة بن شعبة است يا غير او که آن جملات را به خاطر مصالحي معين به ندبهگر عمر القا کرده است؟!۳
روشن است که آيت الله سبحاني نيز در اين رأي با استناد به گزارش طبري در باره گويندة خطبه داوري کرده است، اما ـ چنان که در نقد ديدگاه شهيد مطهري گذشت ـ نقل قول سخنان دختر ابيحثمه و حکايت جملات وي از سوي امام عليه السلام ، انتقادي را متوجه سيد رضي نميسازد؛ زيرا او با استناد به منابع کهني که در اختيار داشته است، اين جملات را منسوب به امام علي عليه السلام ديده و بر همان اساس در نهج البلاغه گرد آورده است. علاوه بر آن که ممکن است آنچه ما تا به امروز نسبت به مصادر اين خطبه يافتهايم، تمام ماجرا نبوده و مصدر سيد رضي در اين خطبه، کتابي غير از تاريخ الطبري و امثال آن بوده که به دست ما نرسيده است.
نکتهاي که در اين ميان قابل توجه است، سخن لغتشناسان و صاحبان معاجم عربي است که در شرح واژگان خطبه، جملات ياد شده را به علي عليه السلام نسبت دادهاند و اين خود شاهدي بر صحت انتساب اين خطبه به امام عليه السلام است؛ چنان که ابن قتيبه(م276 ق) در غريب الحديث،۴ زمخشري(م583) درالفائق،۵
1.. ر.ک: مفردات نهج البلاغه، ج۱، ص۱۰۰؛ تصنيف نهج البلاغه، ص۴۴۲.
2.. حوار مع الشيخ صالح بن عبد الله الدرويش، ص۷۰.
3.. همان، ص۷۳.
4.. ر.ک: غريب الحديث، ج۱، ص۲۹۱.
5.. ر.ک: الفائق في غريب الحديث، ج۱، ص۵۹.