اعتبارسنجي انگاره ستايش امام علي عليه السلام از خليفه دوم بر پايه خطبه 228 نهج البلاغه - صفحه 46

يکي از مسائلي که ستيز علمي صاحب‌نظران فريقين را به دنبال داشته و اخيراً از سوي برخي از عالمان اهل سنت بدان دامن زده شده است،۱ تعظيم و بزرگداشتي است که در يکي از خطب نهج البلاغه نسبت به خليفه دوم صورت گرفته است. آنان، برخلاف تصور شيعه ـ که عمر را دشمن علي عليه السلام و غاصب حقّ وي مي داند ـ بر اين باورند که امام علي عليه السلام با خليفه دوم رابطه‌اي مسالمت آميز داشته و براي او احترام قايل بوده است.۲ مهم‌ترين گواه آنها بر اين مدعا جملاتي است که در خطبه 228 نهج البلاغه انعکاس يافته است. در اين کلام با تعابيري ستايش آميز از خصايص خليفه دوم ياد گرديده و از خدمات وي تقدير شده است:
لِلَّهِ بَلَاءُ فُلَانٍ فَلَقَدْ قَوَّمَ الْأَوَدَ وَ دَاوَي الْعَمَدَ وَ أَقَامَ السُّنَّةَ وَ خَلَّفَ الْفِتْنَةَ ذَهَبَ نَقِي الثَّوْبِ قَلِيلَ الْعَيبِ أَصَابَ خَيرَهَا وَ سَبَقَ شَرَّهَا أَدَّي إِلَي اللَّهِ طَاعَتَهُ وَ اتَّقَاهُ بِحَقِّهِ رَحَلَ وَ تَرَكَهُمْ فِي طُرُقٍ مُتَشَعِّبَةٍ لَا يهْتَدِي بِهَا الضَّالُّ وَ لَا يسْتَيقِنُ الْمُهْتَدِي؛
خداوند فلاني را خير دهد، چه اين كه كژي‏ها را راست كرد و درد را درمان نمود. سنّت را به پا داشت، و فتنه را پشت سر انداخت. با جامه پاك و كم عيب از دنيا گذشت. به خير حكومت رسيد و از بدي آن پيشي جست. بندگي حق را به جا آورد، و حقّ تقواي او را مراعات نمود. از ميان رفت و مردم را در راه‌هاي گوناگون رها كرد، كه گمراه در آن هدايت نيابد، و راه يافته پا بر جاي بر يقين نماند.۳

گفتني است که اين خطبه از سوي جامعه علمي شيعي نيز با ابهامات مختلفي مواجه بوده و از جهات متعدي مورد سؤال قرار گرفته است؛ از جمله اين که در نسخ موجود نهج البلاغه نامي از خليفه دوم به ميان نيامده و تنها تعبير کنايي «فلان» به کار رفته است. از اين رو، اين سؤال به وجود آمده که مراد از «فلان» در کلام امام عليه السلام چيست و مقصود حضرت از شخصيتي که ستوده کيست؟ ديگر، آن که به دنبال تشکيک برخي در نسبتِ اين کلام به امام علي عليه السلام ،۴ اين پرسش مطرح گرديده که آيا انتساب اين کلام به امام علي عليه السلام قطعي است و اين سخن از جانب حضرت صادر گرديده است؟ و بالاخره آن که در فرض صدور اين سخن از حضرت، حکمت اين تحسين و تمجيد چه بوده است و اين کلام امام عليه السلام چگونه با ديگر سخنان حضرت ـ مانند خطبه شقشقيه ـ جمع مي گردد؟ آيا همان طور که بعضي از عالمان اهل سنت برداشت کرده‌اند، حضرت از خليفه دوم قدرداني کرده است؟
از اين رو، به نظر مي‌رسد که بررسي اين مسائل و ارائه تحليلي در خور، امري ضروري است که اين مقاله تلاش دارد عهده‌دار اين مهم شود، بويژه آن که در باره اين موضوع ـ افزون بر اظهار نظرهاي پراکنده‌اي که صورت گرفته است ـ پژوهش مستقلي انجام نشده است. البته اين قلم ادعا ندارد که بتواند

1.. ر.ک: تأملات في نهج البلاغه، ص۱۰.

2.. همان، ص۸ ـ۱۱.

3.. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۸، ترجمه انصاريان.

4.. ر.ک: بهج‏ الصباغة في شرح ‏نهج ‏البلاغة، ج ۹، ص۴۸۱.

صفحه از 66