اعتبارسنجي انگاره ستايش امام علي عليه السلام از خليفه دوم بر پايه خطبه 228 نهج البلاغه - صفحه 52

است که با تتبع در منابع تاريخي متوجه مي‌شويم که شمار ديگري از عالمان اهل سنت اين کلام را نقل کرده‌اند.

1. تاريخ المدينة

ابو زيد، عمر بن شُبّه نميري (م262 ق) در تاريخ المدينة ـ که از مهم‌ترين مصادر طبري نيز بوده است ـ
مسنداً از «عبد الله بن مالک بن عيينة»۱ روايتي نقل مي‌کند که بعضي از ابهامات موجود در گزارش سيد رضي را بر طرف مي‌سازد. ابن عيينه مي‌گويد:
لما انصرفنا مع علي رضي الله عنه من جنازة عمر رضي الله عنه دخل فاغتسل ثم خرج إلينا فصمت ساعة ثم قال: لله بلاء نادبة عمر لقد صدقت ابنة أبي خثمة حين قالت واعمراه! أقام الاود و أبدأ العهد۲ واعمراه! ذهب نقي الثوب قليل العيب واعمراه! أقام السنة و خلّف الفتنة، ثم قال والله ما درّتْ هذا و لکنَّّها قُوِّلَتهُ و صَدَقَتْ، والله لقد أصاب عمر خيرها و خلف شرها و لقد نظر له صاحبه فسار علي الطريقة ما استقامت و رحل الرکب و ترکهم في طرق متشعبة لا يدري الضالّ و لا يستيقن المهتدي؛
وقتي به همراه علي عليه السلام از تشييع جنازه عمر فارغ شديم، او داخل منزلش شد و غسل کرد. سپس بر ما وارد شد و پس از آن که مدتي را به سکوت گذراند، گفت: خدا ندبه‌گر عمر را خير دهد! همانا دختر ابي‌خثمه راست گفت، آن‌گاه که گفت: دريغا بر عمر! کجي را راست و بيماري را درمان کرد. دريغا بر عمر! پاک جامه و کم عيب از دنيا رفت. دريغا بر عمر! سنت را به پا داشت و فتنه را پشت گذاشت. آن‌گاه علي عليه السلام گفت: به خدا سوگند! [دختر ابي‌حثمه خود] اين جملات را نگفته است، بلکه به او تعليم دادند. و راست گفت: به خدا قسم! عمر نيکي خلافت را دريافت و شرّ آن را پشت سر گذاشت و اين در حالي بود که ‏همراهش به او نگاه مي‌کرد. پس در طريق [آخرت] گام نهاد و درنگ نکرد. از دنيا رفت و مردم را در راه‌هاي گوناگون انداخت [به طوري‌که] گمراه راه نمي‏يابد، و راه يافته به باور نمي‏ رسد. ۳

2. انساب ‏الاشراف

احمد بن يحيي بلاذري(م279 ق) در اين کتاب تنها سخنان دختر ابي‌حثمه را آورده و کلام امام علي عليه السلام را نقل نکرده است. وي به نقل از مدايني مي‌نويسد:
المدائني قال: لما مات عمر رضي الله عنه ندبته ابنة أبي حثمة۴ فقالت: واعمراه! أقام الاود و أبرأ العمد و أمات الفتن و أحيا السنن، واعمراه! خرج من الدنيا نقي الثوب بريئاً من العيب؛

1.. وي همان « ابن بحينه ازدي» است که در ديگر اسناد نيز آمده است: «عبد الله بن مالک بن القشب الأزدي أبو محمد، حليف بني المطلب يعرف بابن بحينة صحابي معروف مات بعد الخمسين» (تقريب التهذيب، ج ۱، ص ۵۲۷).

2.. کلمه «العهد» تصحيف کلمه «العمد» است. ر.ک: نهج البلاغه، خ۲۲۸ و نيز: تاريخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۱۸).

3.. تاريخ المدينة، ج۳، ص۹۴۱.

4.. نام اين زن در بسياري از نقل‌ها با تصحيف همراه بوده و با عباراتي چون: ابنة ابي‌خنتمه، خيثمه، خثيمه، خثمه و... ذکر شده است.

صفحه از 66