اعتبارسنجي انگاره ستايش امام علي عليه السلام از خليفه دوم بر پايه خطبه 228 نهج البلاغه - صفحه 57

اگر شهري هشت در داشته باشد که جز به مکر و نيرنگ نتوان از يکي خارج گشت، مغيره از تمامي درها خارج مي شود.۱

طريق ابو نعيم در معرفة الصحابة:

حدثنا أبو محمد بن حيان، ثنا محمد بن سليمان، نا الخليل بن أسد البصري، قال: ثنا نصر بن سلام الکوفي أبوعمرو، ثنا عباءة بن کليب الليثي، عن عثمان بن زيد الکناني، عن عيسي بن عبد الرحمن بن أبي ليلي، عن أوفي بن حکيم، قال...
در اين طريق، ابو نعيم با هفت واسطه به راوي حديث «اوفي بن حکيم» مي‌رسد. ابن حکيم در ميان مصادر رجال و انساب فردي مجهول و ناشناخته است. با اين حال، خانواده‌اش از افراد سرشناس و معروف قريش بودند؛ چنان که پدرش «حکيم بن أمية بن حارثة بن الأوقص السلمي» کسي بود که بني اميه را از دشمني رسول خدا صلي الله عليه و آله باز مي‌داشت و قبل از بعثت، سفيهان قريش را از کارهاي ناشايست منع مي‌کرد.۲ خواهرش «خولة بنت حکيم بن أمية»، همسر عثمان بن مظعون و از زناني بود که خودش را به پيامبر صلي الله عليه و آله هبه کرده بود۳ و بالاخره همسرش «عزة» دختر ابولهب عموي پيامبر بود.۴ در ميان ديگر روات اين سند، «عيسي بن عبد الرحمن» توثيق شده۵ و «عباءة بن کليب ليثي» صدوق۶ خوانده شده است و بقيه آنها مجهول‌اند.
با توجه به نکاتي که گذشت، مي‌توان چنين گفت که تمام اين اسناد ـ به جهت مجهول بودن بسياري از راويان و نيز ضعف برخي از آنها ـ ضعيف و غير قابل اعتمادند. با اين حال، طرق متعدد و نيز متون فراواني که اين جريان را گزارش کرده اند، در ما گمان قابل توجهي ايجاد مي‌کند که اصل ماجراي ذکر شده در روايات معتبر است. با اين حال، وجود راوياني چون مغيرة بن شعبة اعتماد ما را به برخي گزارش‌ها کاهش مي‌دهد.

بررسي صحّت انتساب خطبه 228 به امام عليه السلام

يکي ديگر از مباحثي که در باره خطبه 228 نهج البلاغه مطرح گرديده و در دوره معاصر نيز به صورت جدّي دنبال شده است، موضوع انتساب اين خطبه به امام علي عليه السلام است. در اين ميان، «محمد تقي شوشتري»(معاصر) نخستين کسي است که انتساب اين خطبه به امام عليه السلام را زير سؤال برده و آن را

1.. «المغيرة بن شعبة بن أبي‌عامر بن مسعود... أسلم عام الخندق و أول مشاهده الحديبية... كان يقال له: مغيرة الرأي، وكان داهية لا يستحر في صدره أمران إلا وجد في أحدهما مخرجاً... عن الشعبي: سمعت قبيصة بن جابر يقول: صحبت المغيرة بن شعبة، فلو أن مدينة لها ثمانية أبواب لا يخرج من باب منها إلا بمكر لخرج من أبوابها كلها» (تهذيب الکمال، ج۲۸، ص۳۶۹).

2.. ر.ک: الاصابة في تمييز الصحابة، ج۲، ص۹۶.

3.. ر.ک: تهذيب الکمال، ج۳۵، ص۱۶۴.

4.. ر.ک: الاصابة في تمييز الصحابة، ج۸، ص۲۳۹.

5.. همان، ج ۱، ص۷۷۲.

6.. الكاشف في معرفة من له رواية في كتب الستة، ج۱، ص۵۳۷.

صفحه از 66