درباره بدن ذرّهاي نياز به بحثهاي تفسيري مفصّل دارد و خود، نوشتاري مستقل ميطلبد، در اين مقاله تنها به طرح آن در روايات اسلامي، که کاملاً صريح و روشن است ـ ميپردازيم.
بدن ذرّهاي در احاديث اسلامي
سخنان معصومان به وضوح نشان از خلقت بدني ذرّهاي با مشخصات يادشده دارد. مروري گذرا بر روايات ثابت ميکند که احاديثِ حاکي از اين بدن، تواتر اجمالي دارد و از اين رو، در صحتِ مضمون کلّيِ آنها نميتوان ترديد کرد. نکته درخورِ تأمل اين است که اين گروه از روايات اختصاص به منابع شيعي ندارد و در متون اهل سنّت نيز فراوان و متواتر آمده است.۱ اين، بيش از پيش بر صحت و اعتبار اين احاديث ميافزايد؛ اما پيش از ذکر برخي از احاديث اين موضوع، ابتدا لازم است توضيحي کوتاه در باره نسبت اين بدن با بدن مادري داده شود.
نسبت بدن ذرّهاي با بدن مادري
آنچه از مجموع کتاب و سنّت بر ميآيد، اين است که همان طور که خداوند براي ايجاد درخت، بذري آفريده است و اين بذر در دل خاک و با تغذيه از آب و هوا و مواد خاکي و جذب آنها به تدريج رشد ميکند و ريشه و تنه و شاخه و برگ و ميوه و کلّ پيکره درخت را ميسازد، براي آفرينش پيکره مادي تمام انسانها هم، چه حضرت آدم و چه ديگر افراد نسل وي، سالها قبل از تولد از مادر، يک بذر وجودي به نام بدن ذرّهاي از خاک آفريده است که محور پيدايش بدن مادري است. قرآن کريم براي خلق انسان مراحلي را ذکر ميکند و تعابيرِ تراب، طين، طين لازب، صلصال، صلصال کالفخّار، حماء مسنون و... را به کار ميبرد. بسياري از مفسران، اين مراحل را در حقيقت، مراحل خلقت حضرت آدم دانستهاند و اطلاق آنها را به ديگر انسانها تعبيري مجازي شمردهاند؛ يعني چون انسانها فرزندان حضرت آدماند و او حقيقتاً اين مراحل را گذرانده است. قرآن هم اين مراحل را مجازاً به تمام انسانها نسبت داده است؛ اما اين تفسير درست نيست و آيات الهي به صراحت، مراحل مزبور را، علاوه برحضرت آدم، شامل انسانهاي ديگر هم دانسته است.۲ احاديث اسلامي نيز بر اين مطلب صحّه ميگذارند.۳ در واقع، اين مراحل،
1.. براي اطلاع از بخشي از احاديث عالم ذرّ در متون روايي اهلسنت، ميتوان به تفاسير روايي آنان در ذيل آيه ۱۷۲ سوره اعراف مراجعه كرد؛ هر چند كه همانند متون شيعي، احاديث اين موضوع در متون آنان، منحصر به احاديث مربوط به آيه مزبور نيست. از جمله اين تفاسير روايي، دو تفسير زير قابل مراجعه است:
الف.ـ تفسير قديمي و مشهور الدرالمنثور (تأليفِ عبدالرحمن جلالالدين سيوطي). سبک نگارش اين تفسير، شبيه تفاسير روايي البرهان و نورالثقلين در شيعه است.
ب. تفسير جديدتر جامعالتفسير من كتبالاحاديث (تأليفِ خالدبن عبدالقادر آلعقده)، كه به همان سبک (يعني گردآوري روايات مربوط به هريک از آيات قرآن) تأليف شده است.
در اين دو تفسير، بويژه در تفسير دوم، مدارک مربوط به هر حديث در منابع معتبر روايي اهلسنت (مانند، صحاحِ ستّه، مُسند احمدبن حنبل و...) ذكر شده است.مشخصات کامل هر دو تفسير در فهرست منابع آمده است.
2.. از جمله: سوره صافات، آيه ۱۱؛ سوره حجر، آيه ۲۶؛ سوره مومنون، آيه ۱۲؛ سوره رحمن، آيه۱۴.
3.. ر.ک: الکافي، ج ۲، ص ۳، ح ۲؛ بحار الانوار، ج ۵، ص۲۴۷، ح ۳۶، به نقل از علل الشرايع و ج ۲۵، ص ۸ ، ح۱۰ به نقل از الامالي شيخ طوسي و ص ۱۰، ح ۱۵ به نقل از بصائر الدرجات.