معيارهای شناخت احاديث تقيه‌آميز - صفحه 194

مفهوم لغوي و اصطلاحي تقيه

کلمه تقيه به معناي حذر و ترس، اسم مصدر از «اتقي»، «يتقي»، «اتقاء» و حرف تاء آن در اصل «واو» بوده۱ و هم ريشه با «تقاة»، «تقوي» و «وقاية» است؛ «وقاه»، يعني «صانه»۲ (او را از اذيت حفظ کرد).
به عبارت ديگر، «حفظ الشيء مما يؤذيه و يضره»۳ (حفاظت شيء از انچه او را اذيت و آزار مي‌رساند) و ابن فارس چنين گفته است:
وقي، الواو و القاف و الياء، کلمه واحده تدل علي دفع شيء عن شيء بغيره؛۴
وقي متشکل از «واو» و «قاف» و «ياء» کلمه‌اي است که بر دفع چيزي از چيز ديگر با غير آن دلالت دارد.
با دقت در معناي لغوي تقيه روشن مي‌شود که مفهوم حفظ ، صيانت ، پوشاندن و دفاع در واژه مذکور نهفته شده است و پر واضح است که اين مفاهيم در جايي به کار مي‌رود که بخواهند چيزي را از گزند ديگري برهانند.
اما در اصطلاح، دانشمندان اسلامي، اعم از شيعه و سني، تعريف تقريباً همگوني براي تقيه ذکر کرده‌اند؛ براي مثال سيوطي مي‌گويد:
فالتقيه باللسان، من حمل علي امر يتکلم به و هو معصية لله فيتکلم به مخافة الناس و قلبه مطمئن بالايمان، فان ذلک لا يضره انما التقية باللسان؛۵
تقيه با زبان، اين است که کسي بر کاري مجبور شده و به خاطر ترس از مردم ـ در حالي که قلبش بر ايمان استوار است ـ آن سخن را بر زبان مي‌آورد که اين کار ضرري به او نمي‌رساند که همانا تقيه فقط با زبان است.
يا فخر رازي مي‌نويسد:
ان التقية انما تکون اذا کان الرجل في قوم کفار و يخاف منهم علي نفسه و ماله فيداريهم باللسان و ذلک بأن لا يظهر العداوة باللسان، بل يجوز ايضاً ان يظهر الکلام الموهم للمحبة و الموالاة و لکن بشرط ان يضمر خلافه و ان يعرض في کل ما يقول، فان التقية تاثيرها في الظاهر لا في احوال القلوب؛۶

1.. العين، ج۵، ص ۲۳۹، ذيل ماده وقي.

2.. لسان العرب، ج ۱۵، ص ۴۰۱، ذيل ماده وقي.

3.. المفردات، ج۱، ص ۸۸۱ ، ذيل ماده وقي.

4.. معجم مقاييس اللغة، ج۶ ، ص ۱۳۱، ذيل ماده وقي.

5.. الدر المنثور، ج۲، ص ۱۶.

6.. مفاتيح الغيب، ج۸ ، ص ۱۹۳.

صفحه از 204