معيارهای شناخت احاديث تقيه‌آميز - صفحه 199

6 . تصريح اصحاب امام به تقيه آميز بودن روايت

گاهي يکي از اصحاب امام به صادر شدن حديث در شرايط تقيه اذعان مي‌کند. البته بايد توجه داشت که اين فرد بايد از اصحاب باشد؛ يعني بعد از زمان ائمه اثني عشر فرد نمي‌تواند با جزم قاطع حديثي را (البته با در نظر گرفتن اين ملاک) تقيه آميز معرفي کند؛ زيرا اين اصحاب بودند که با ائمه از نزديک آشنا و همنشين بوده و مي‌توانستند با قطع يقين تقيه آميز بودن حديثي را گوشزد نمايند. البته تشخيص تقيه آميز بودن حديث بعد از ائمه هدي با در نظر گرفتن معيارهاي ديگر ممکن است؛ براي نمونه علي بن سعيد بصري از امام صادق حکم نماز پشت سر ناصبي را مي‌پرسد، ايشان مي‌فرمايند: پشت سر او نماز بخوان . چون به بصره رسيدي ماجرا را براي فضيل بن يسار نقل کن و به قول او عمل نما. علي بن سعيد وقتي به بصره مي‌رسد، فضيل بن يسار را آگاه مي‌سازد. او مي‌گويد من از امام و پدرش شنيدم که پشت سر ناصبي نماز نخوان و براي خودت نماز بخوان گويا که تنها هستي۱ . در اينجا فضيل بن يسار که از اصحاب امام است به تقيه آميز بودن سخن ايشان تصريح و حکم واقعي را بيان مي‌کند.

7. ظروف زماني و مکاني حديث

ائمه معصوم در تقيه موقعيت يکساني نداشته‌اند، زيرا زمان و مکان و موقعيت اجتماعي برخي از آنها به گونه‌اي بود که احتمال تقيه را در حق آنان منتفي مي‌ساخت و يا نزديک به صفر مي‌رساند، در حالي که بعضي از ايشان در شرايطي قرار گرفته بودند که در بسياري از مواقع چاره‌اي جز تقيه نداشتند۲ ؛ براي نمونه حضرت علي عليه السلام در دوران امامت خود در مدينه و کوفه (35 ـ 40ق) در موقعيتي بود که در برابر روايات فقهي کم‌تر به تقيه مجبور مي‌شد۳ . آيت الله گلپايگاني به اين مطلب چنين تصريح مي‌کند:
امير المؤمنين لم يکن في تقية في بيان مسائل الشرعية؛۴
حضرت علي در بيان مسائل شرعي در شرايط تقيه قرار نداشت.
در مقابل، مي‌توان به حضرت صادق عليه السلام اشاره کرد؛ ايشان همچنان که يکي از طولاني‌ترين دوران امامت را داشتند، بيشترين روايات فقهي از زبان ايشان صادر شده است؛ همچنان که بيشترين موارد حمل بر تقيه فقهي و نيز حمل بر تقيه را در روايات آن حضرت مشاهده مي‌کنيم۵ . ايشان اگرچه در مقطعي از دوران امامت خود توانست آزادانه به نشر حقايق و معارف بپردازد، اما عللي از قرار زير باعث صدور روايات تقيه‌اي از آن حضرت مي‌شد:

1.. تهذيب الاحکام، ج۳، ص ۲۷ و ۲۸.

2.. نقش تقيه در استنباط، ص ۵۸۵ .

3.. همان.

4.. الهداية الي من له الولاية، ص ۸۱ و ۳۵۲ .

5.. نقش تقيه در ستنباط، ص ۵۹۰ .

صفحه از 204